کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آویختگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آویختگی
لغتنامه دهخدا
آویختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) کیفیت و صفت و حالت آویخته .
-
جستوجو در متن
-
فروهشتگی
لغتنامه دهخدا
فروهشتگی . [ ف ُ هَِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) آویختگی . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فروهشتن و فروهشته شود.
-
زوعة
لغتنامه دهخدا
زوعة. [ ] (ع اِمص ) شگفتی . || پریشانی . || آویختگی لبان پیری در هنگام گفتار. || (ص ) حقیر. تحقیرشده (زن یا مرد). (دزی ج 1 ص 614).
-
معلق
لغتنامه دهخدا
معلق . [ م َ ل َ ] (ع اِ) سوسمار خرد. ج ، معالق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || محل آویختگی . (ناظم الاطباء).
-
بجرة
لغتنامه دهخدا
بجرة. [ ب ُ رَ ](ع اِ) سره ٔ ناف . (اقرب الموارد). آویختگی ناف . ناف خواه برآمده باشد یا نباشد. (ناظم الاطباء). ناف بیرون آمده باشد یا نه . (آنندراج ). || عقده در شکم و چهره و گردن . (از اقرب الموارد). مغنده ٔ شکم و روی و گردن . (ناظم الاطباء) (آنندر...
-
نگونساری
لغتنامه دهخدا
نگونساری . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) آویختگی . واژگونی . (ناظم الاطباء). نگونسار بودن . رجوع به نگونسار شود. || سرنگونی . به خاک افتادگی . مقابل افراشتگی : به دولتت عَلَم دین حق فراشته بادبه صولتت عَلَم کفر در نگونساری . سعدی . || سربه زیرافکندگی . (ناظم ...
-
آویزان
لغتنامه دهخدا
آویزان . (نف ، ق ) در حال آویختگی . || آویخته . معلق . آونگ . آون . دروا. آونگان . دلنگان .- آویزان کردن ؛ آویختن . تعلیق . || جنگ و گریز کنان . گریز و آویز کنان : غوریان دررمیدند و هزیمت شدند وآویزان میرفتند تا ده . (تاریخ بیهقی ). || مشغول . دست ب...
-
اندروایی
لغتنامه دهخدا
اندروایی . [ اَ دَ ] (حامص مرکب ) سرگشتگی و حیرانی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بی حواسی . (ناظم الاطباء) : ز اندروایی ار خواهی نجاتی ترا باید ز جود او براتی . شاکر بخاری .|| آرزومندی و حاجت . (فرهنگ سروری ). آرزومندی و نیازمندی . (مؤید الفضلاء). ...
-
نشل
لغتنامه دهخدا
نشل . [ ن َ ش َ ] (اِ) قلاب ماهی . (برهان قاطع). قلاب ماهی گیری . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف نشپیل است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || (اِمص ) دو چیز را برهم دوختن و چسبانیدن . دو چیز را با هم کوفتن . (برهان قاطع). پیوستگی چیزی به چیزی . (ناظم الاطباء...
-
مناط
لغتنامه دهخدا
مناط. [ م َ ](ع مص ) (از «ن و ط») مصدر میمی است . به چیزی درآویختن . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِمص ) به معنی درآویختگی و پیچیدگی که حاصل بالمصدر است . (غیاث ) (آنندراج ). درآویختگی و پیچیدگی . (از ناظم الاطباء). || (اِ) صیغه ٔ اسم ظرف به معنی جای درآو...