کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آوند
لغتنامه دهخدا
آوند. [ وَ ] (اِ) (از: آو، آب + وند، خنور) اناء. ظرف . خنور. وعاء. باردان . || کوزه ٔ آب . ظرف شراب . کوزه ٔ شراب . خنور آب . (المعجم ) : چون آب بگونه ٔ هر آوند شوی . ابوحنیفه ٔ اسکافی (از فرهنگ اسدی ).مبادا ساغرش یک لحظه از خون رزان خالی فلک راتا رو...
-
آوند
لغتنامه دهخدا
آوند. [ وَ ] (اِ) دلیل . بیّنه . (برهان ). حجت : چنین گفت با پهلوان زال زرگر آوند خواهی به تیغم نگر. فردوسی . || آونگ : بر بستر غم خفت عدوی تو چنان زارکش تن شود از تار قزا کند شکسته وز دار عنان گشت حسود تو نگونسارچون خوشه ٔ انگور بر آوند شکسته .سوزن...
-
آوند
لغتنامه دهخدا
آوند. [ وَ ] (اِ) وعاء، که بفرانسه وِسو گویند. (فرهنگستان ).
-
آوند
لغتنامه دهخدا
آوند. [ وَ ] (پسوند) َاوند. وَند. مند. اومند. دارا. صاحب . مالک . و شاید وند در زین آوند و ستاوند و ستناوند از این قبیل باشد، و در کلمات خداوند و پساوند و پژاوند و زرآوند، و نیز بعض اسماء امکنه مثل نهاوند و دماوند و فراوند و الوند معنی آن بر نگارنده ...
-
واژههای مشابه
-
اوند
لغتنامه دهخدا
اوند. [ اَ وَ ] (اِ) ظرف و آوند. (ناظم الاطباء). ظرف و اناء. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به آوند شود.
-
اوند
لغتنامه دهخدا
اوند. [ اَ وِ ] (اِ) فریب و خدعه و مکر. (ناظم الاطباء). خدعه و فریب . (برهان ) (آنندراج ).
-
ستون آوند
لغتنامه دهخدا
ستون آوند. [ س ُ آ وَ ] (اِ مرکب ) صفه ٔ بلند. (آنندراج ).
-
پیش آوند
لغتنامه دهخدا
پیش آوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) پیشاوند. مقابل پس آوند. لاحقه . مزید مقدم ؛ مزید مقدمی که پیش از کلمه درآید و معنی آن کلمه را دگرگون سازد و آن جز از حرف اضافه باشد چون بر. در. اندر. فرا. فراز. فرو. و جز آن . نیز رجوع به پیشاوند شود.
-
اسحاق آوند
لغتنامه دهخدا
اسحاق آوند. [ اِ وَ ] (اِخ ) موضعی در جنوب بیستون (بهستان ) و در آنجا نقشی از آثار عهد ماد مانده که قدمت آن بقرن هشتم ق . م . میرسد و اکنون نقش مذکور موسوم است بدکان داود و آن قبری است در بدنه ٔ کوه تراشیده . نقش مزبور عبارت است از صورت یک ایرانی که ...
-
واژههای همآوا
-
اوند
لغتنامه دهخدا
اوند. [ اَ وَ ] (اِ) ظرف و آوند. (ناظم الاطباء). ظرف و اناء. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به آوند شود.
-
اوند
لغتنامه دهخدا
اوند. [ اَ وِ ] (اِ) فریب و خدعه و مکر. (ناظم الاطباء). خدعه و فریب . (برهان ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
آبجا
لغتنامه دهخدا
آبجا. (اِ مرکب ) آبجامه . آوند آب .