کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آنیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آنیس
لغتنامه دهخدا
آنیس . (از یونانی ، اِ) (از یونانی آنی زُن ) انیسون .
-
واژههای مشابه
-
انیس
لغتنامه دهخدا
انیس . [ اَ ] (ع ص ) مونس . (مهذب الاسماء). انس دهنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || انس گیرنده . (ناظم الاطباء). خوگرفته شده .(غیاث اللغات ). همدم و غمخوار و مصاحب . (غیاث اللغات ). همدم و یار و رفیق و دوست و مصاحب . || هم خو و هم طب...
-
انیس اصفهانی
لغتنامه دهخدا
انیس اصفهانی . [ اَ س ِ اِ ف َ ] (اِخ ) مؤلف مجمعالفصحاء درباره ٔ او نویسد: اسمش محمد صادق و بخوشخویی معروف و بصفت معامله و تجارت موصوف بود. ازوست :آیا که ره آمدنش زد که نیامدصد چشم بره بر سر هر رهگذری داشت .جان بسختی میدهد از دوری جانان انیس مژده ب...
-
انیس طباطبایی
لغتنامه دهخدا
انیس طباطبایی . [ اَ س ِ طَ طَ ] (اِخ ) سید جعفربن سید صادق حسینی طباطبائی . از شاعران است . این بیت از اوست :در جهان هر وجود را جانی است جز وجودش که یک جهان جان است .و رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 26 شود.
-
انیس غنوی
لغتنامه دهخدا
انیس غنوی . [ اَ س ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی 20 هَ. ق . / 641 م .) انیس بن مرثد غنوی . یکی از صحابیان است . او وپدر و جدش صحبت پیغمبر را ادراک کرده اند. پدرش در جنگ رجیع کشته شد و خود او تا روزگار عمر، حیات داشت و از کسانی است که در فتح مکه حضور داشت...
-
انیس نهاوندی
لغتنامه دهخدا
انیس نهاوندی . [ اَ س ِ ن ِ وَ ] (اِخ ) مؤلف مجمعالفصحاء نویسد: اسمش میرزا یوسف و از ملازمان شاهزاده محمود بود. پس از تحصیل کمالات و تکمیل شاعری در سال 1237 هَ. ق . عالم را بدرود نمود. به اندازه ٔ دوهزار بیت شعر دارد. ازوست :رویین دزی بنا کرد محمود ...
-
انیس آباد
لغتنامه دهخدا
انیس آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران در 18هزارگزی خاوری شوسه ٔ قم تهران دارای 410 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 استان مرکزی شود.
-
واژههای همآوا
-
عنیس
لغتنامه دهخدا
عنیس . [ ع ُن ْ ن َ ] (اِخ ) نام مردی است . (از منتهی الارب ).
-
انیث
لغتنامه دهخدا
انیث . [ اَ ] (ع اِ) آهن نرم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نرم آهن . (مهذب الاسماء). مقابل ذَکَرپولاد. || (ص ) مکان انیث ؛ که در آن رستنی زود بروید. (از اقرب الموارد).
-
انیس
لغتنامه دهخدا
انیس . [ اَ ] (ع ص ) مونس . (مهذب الاسماء). انس دهنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || انس گیرنده . (ناظم الاطباء). خوگرفته شده .(غیاث اللغات ). همدم و غمخوار و مصاحب . (غیاث اللغات ). همدم و یار و رفیق و دوست و مصاحب . || هم خو و هم طب...
-
جستوجو در متن
-
ابوالعریان
لغتنامه دهخدا
ابوالعریان . [اَ ب ُ ل ع ُرْ ] (اِخ ) انیس . رجوع به انیس ... شود.
-
نگران خاطر
لغتنامه دهخدا
نگران خاطر. [ ن ِ گ َ طِ ] (ص مرکب ) آشفته خاطر. مضطرب . پریشان : اصحاب نگران خاطر شدند. (انیس الطالبین ص 203). صاحب منزل از آن حال نگران خاطر شد. (انیس الطالبین ص 167). من قوی نگران خاطر شدم از جهت گریختن غلام . (انیس الطالبین ص 92).