کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آني پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آنی
لغتنامه دهخدا
آنی . (اِخ ) نام شهر و دژی استوار به ارمینیه ، میان خلاط و گنجه .
-
آنی
لغتنامه دهخدا
آنی . (پسوند) َانی . حرف نسبت است چون یاء: خسروانی . کیانی . کاویانی . پهلوانی ، بجای خسروی و کیی و کاوَیی و پهلوی : ببخشای بر پهلوانی ّ من بدین بازوی خسروانی ّ من . فردوسی .برافراشته کاویانی درفش همایون همان خسروانی درفش . فردوسی .یکی پهلوانی نهادند...
-
آنی
لغتنامه دهخدا
آنی . (ص نسبی ، ق ) فی الفور. فوری . آناً.
-
آنی
لغتنامه دهخدا
آنی . (ع ص ) آن . آب بغایت گرم . (مهذب الاسماء). || مرد بغایت بردبار.
-
آنی
لغتنامه دهخدا
آنی . [ نی ی ] (ع پسوند) َانی . در بعض کلمات عرب بجای یاء نسبت آید، چون صنعانی ، منسوب بصنعاء.
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اَ نا / اِ نا ] (ع اِ) ساعت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). ساعت و بهره ای از شب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بردباری و وقار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اناة. (اقرب الموارد).
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اَن ْ نا ] (ع اِ) ظرف مکان به معنی اَین (کجا) و در این صورت دو فعل را جزم دهد: انی تجلس اَجلس . || از کجا: انی لک هذا؛ از کجا آورده ای ؟ || به معنی ظرف زمان ؛ چه وقت . چه هنگام : انی جئت ؛ چه وقت آمدی ؟ || استفهامی : انی یحیی هذه اﷲ بعدموتها؛...
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اِ نا ] (ع اِ) ساعت و بهره ای از شب . (منتهی الارب ). ج ، آناء. (از اقرب الموارد). || (مص ) نزدیک شدن و حاضر گردیدن . || بپایان رسیدن گرمی چیزی . || رسیدن هنگام پختگی چیزی و پخته شدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || درنگی کردن . || سستی...
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اِن ْ نی ] (ع اِ) (اصطلاح فلسفه ٔ و منطق ) برهان انی در برابر برهان لمی . و آن پی بردن از معلول است به علت . بواسطه ٔ دلیل انی یعنی برهانی از وجود بر موجد استدلال میکنند و از اثر به مؤثر میرسند. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ). رجوع به لمی شو...
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اِن ْ نی ] (ع اِ) مرکب از اِن حرف مشبه و یا (ضمیر متکلم )؛ همانا من .
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اُ نی ی ] (ع مص ) درنگی کردن . || سستی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
عین انی
لغتنامه دهخدا
عین انی . [ع َ ن ِ اُ نا ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). وظاهراً همان «عین انا» است . رجوع به عین انا شود.
-
آنی بال
لغتنامه دهخدا
آنی بال . (اِخ ) هانی بال . نام سردار مشهور قرطاجنه . (247 - 182 ق . م .). و جنگهای او با دولت روم در تاریخ معروف است .
-
حرف آنی
لغتنامه دهخدا
حرف آنی . [ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی که نتوان آنرا بی تکرار کشانید مانند ت ، ط و بیشتر حروف صامته که بوجود نیایند مگر در پایان تنفس ، چنانکه در لفظ «بیت ، فرط» و یا در آغاز تنفس در «طرب ، تراب » و یا فقط در یک آن متوسطدر «نقطه ، ابتر». ...