کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آنام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آنام
لغتنامه دهخدا
آنام . (اِخ ) نام مملکتی بمشرق شبه جزیره ٔ هندوچین بوسعت 147 هزار کیلومتر مربع و 5600000 تن مردم . کرسی آن هوء و از شهرهای مهم ّ آن توران و محصول آن ابریشم و برنج باشد.
-
آنام
لغتنامه دهخدا
آنام . (ع اِ) اَنام . خلق . جن و انس .
-
واژههای مشابه
-
انام
لغتنامه دهخدا
انام . [ اَ ] (اِخ ) ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام ، بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین . (از لاروس ). و رجوع به همین کتاب و آنام شود.
-
انام
لغتنامه دهخدا
انام . [ اَ ] (ع اسم جمع) خلق . (از اقرب الموارد) (زمخشری ) (ناظم الاطباء). مخلوقات ازجن و انس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جن و انسی . (زمخشری ). جن و انس و یا آنچه بر روی زمین است . (ناظم الاطباء). آفریدگان . (السامی ) (مهذب الاسماء). آفریده . (زمخ...
-
خوش انام
لغتنامه دهخدا
خوش انام . [ خُش ْ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقعدر جنوب باختری کوهدشت و راه خرم آباد به کوهدشت . این ده در تپه ماهور قرار دارد با آب و هوای گرم و 120 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ صمیره و محصول آن غلات و لبنیات...
-
واژههای همآوا
-
انعم
لغتنامه دهخدا
انعم . [ اَ ع َ ] (ع ن تف ) بانعمت تر. متنعم تر: قال من انعم الناس عیشاً؟ قال من تحلی بالعفاف و رضی بالکفاف وتجاوز مایخاف الی ما لایخاف . (المزهر سیوطی ص 317).- امثال : انعم من حزیم .انعم من حیان اخی جابر . (یادداشت مؤلف ). || نرمتر. (ناظم الاطباء...
-
انعم
لغتنامه دهخدا
انعم . [ اَ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ نِعمَة. رجوع به نعمة شود. || ج ِ نُعم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نعم شود. || ج ِ نَعماء. (از اقرب الموارد). رجوع به نعماء شود. || (اِخ )از اعلام عرب است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
انام
لغتنامه دهخدا
انام . [ اَ ] (اِخ ) ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام ، بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین . (از لاروس ). و رجوع به همین کتاب و آنام شود.
-
انام
لغتنامه دهخدا
انام . [ اَ ] (ع اسم جمع) خلق . (از اقرب الموارد) (زمخشری ) (ناظم الاطباء). مخلوقات ازجن و انس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جن و انسی . (زمخشری ). جن و انس و یا آنچه بر روی زمین است . (ناظم الاطباء). آفریدگان . (السامی ) (مهذب الاسماء). آفریده . (زمخ...
-
جستوجو در متن
-
انیم
لغتنامه دهخدا
انیم . [ اَ ] (ع اِ) انام . خلق . آفریدگان . (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انام و خلق و جن و انس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || جمیع آنچه بر روی زمین است . (ناظم الاطباء).
-
آفریدگان
لغتنامه دهخدا
آفریدگان . [ ف َ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ آفریده . خلق . خلیقه . مخلوق . مخلوقات . وَری . بریه . (صراح ). انام . کائنات .
-
لائوس
لغتنامه دهخدا
لائوس . [ ءُ ] (اِخ ) نام منطقه ای از «هندوچین » واقع در مغرب آنام ، دارای 855 هزار سکنه . کرسی آن وین تیان است .