کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آمپر
لغتنامه دهخدا
آمپر. [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) واحد شدت جریان الکتریک .
-
جستوجو در متن
-
واحد شدت جریان
لغتنامه دهخدا
واحد شدت جریان . [ ح ِ دِ ش ِدْدَ ت ِ ج َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش شدت جریان الکتریسیته به کار میرود و از واحدهای الکتریکی است ، واحد شدت جریان آمپر است . رجوع به آمپر و شدت جریان شود. و از اضعاف آمپر کیلو آمپر (Ka) است که...
-
آمپرمتر
لغتنامه دهخدا
آمپرمتر. [ پ ِ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) گالوانمتر، که شدت جریان الکتریک را بحسب آمپر معلوم کند. آمپرسنج . (فرهنگستان ).
-
کنتور
لغتنامه دهخدا
کنتور. [ ک ُ تُرْ ] (فرانسوی ، اِ) آلتی که مقدار مصرف برق ، آب ،گاز و غیره را در یک خانه یا یک مؤسسه تعیین کند: کنتور پنج آمپر. کنتور ده آمپر. (فرهنگ فارسی معین ).- کنتور ساعتی ؛ کنتور برقی که مصرف برق را در ساعات شب و روز جداگانه تعیین نماید. (فره...
-
کولن
لغتنامه دهخدا
کولن . [ لُن ْ ] (اِ) مأخوذاز نام فیزیکدان فرانسوی به نام شارل دوکولن (1736 - 1806 م .) و آن واحد مقدار برقی است که در یک ثانیه از جریانی که معادل یک آمپر است بگذرد. (از لاروس ). آزمایشهای دقیق نشان می دهد که هر کولن الکتریسته 1/118 میلی گرم نقره از...
-
اوزانام
لغتنامه دهخدا
اوزانام . [ اُ ] (اِخ ) آنتوان فردریک . (1813 - 1853م . ] محقق کاتولیک فرانسوی و از رهبران افکار اجتماعی کاتولیکی قرن 19 م . فلسفه و حقوق تحصیل کرد. در پاریس با رهبران فکری کاتولیک از جمله شاتوبریان و آمپر معاشرت داشت . از مؤسسین انجمن خیریه ٔ معروف...
-
موهل
لغتنامه دهخدا
موهل . [ مُه ْ ] (اِخ ) ژول . از خاورشناسان نامدار فرانسه .به سال 1800 م . به دنیا آمد و به سال 1878 م . درگذشت . وی از زبانهای شرقی بیش از همه درباره ٔ زبان فارسی تحقیق و پژوهش داشت و چند کتاب مربوط به زرتشت را گردآوری و نشر نمود و نیز شاهنامه ٔ فرد...
-
الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
الکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای انرژی است که بر اثر مالش دو جسم یاعمل مکانیکی چون تراکم و یا حرارت به بعضی از اجسام بلوری...
-
برق
لغتنامه دهخدا
برق . [ ب َ ] (ع اِ) ابرنجک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). روشنیی که آنرا بفارسی درخش گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشک . (برهان ). آتشه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آذرخش . آذرگشسب . برخ . بخنوه . (ناظم الاطباء). آذرخش . (منتهی الارب ). ارتجک . بومه ....
-
حساب
لغتنامه دهخدا
حساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی گوید: بکسر و ضم حاء مهمله و تخفیف سین در لغت شمار و شمردن بنا بگفته ٔمنتخب ، و در اصطلاح ...