کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموخته و فرهیخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ادب پرورده
لغتنامه دهخدا
ادب پرورده . [ اَ دَ پ َ وَ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) ادب آموخته . فرهیخته : ادب پرورده ٔ عشقم نیاید خیرگی از من نسوزد آتش می پرده ٔ شرم و حجابم را.صائب .
-
فرهخته
لغتنامه دهخدا
فرهخته . [ ف َ هَِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) ادب کرده و تأدیب نموده باشد. (برهان ). آموخته . مؤدب . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای دل من زو بهر حدیث میازارکآن بت فرهخته نیست ، هست نوآموز. دقیقی .زشت و نافرهخته و نابخردی آدمی رویی و در باطن ددی . طیان .|| ریاض...