کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آموت
لغتنامه دهخدا
آموت . (اِ) آشیان مرغان شکاری مانند باز و عقاب و شاهین . آشیانه : بر قله ٔقاف بخت و اقبال آموت عقاب دولت تست . منجیک .و الموت ، مرکب از آلُه ْ به معنی عقاب و موت مخفف آموت به معنی آشیان است .
-
واژههای مشابه
-
اموت
لغتنامه دهخدا
اموت . [ اَم ْ وَ ] (ع ص ) ما اموته ؛ چه مرده دل است او. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اموت
لغتنامه دهخدا
اموت . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اَمْت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاهای بلند و پشتهای خرد و نشیب و فراز در چیزی . (آنندراج ). و رجوع به اَمْت شود.
-
اموت
لغتنامه دهخدا
اموت . [ اُ م ُوْ وَ ] (ع مص ) کنیزک گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند ماکنت امة و لقد اموت اموة؛یعنی کنیزک نبودی و کنیزک گردیدی . و همچنین : امیت اموة. (از ناظم الاطباء) .
-
اله اموت
لغتنامه دهخدا
اله اموت . [ ] (اِخ ) رجوع به الموت و نزهة القلوب چ لیدن ص 61 شود.
-
واژههای همآوا
-
اموت
لغتنامه دهخدا
اموت . [ اَم ْ وَ ] (ع ص ) ما اموته ؛ چه مرده دل است او. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اموت
لغتنامه دهخدا
اموت . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اَمْت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاهای بلند و پشتهای خرد و نشیب و فراز در چیزی . (آنندراج ). و رجوع به اَمْت شود.
-
اموت
لغتنامه دهخدا
اموت . [ اُ م ُوْ وَ ] (ع مص ) کنیزک گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند ماکنت امة و لقد اموت اموة؛یعنی کنیزک نبودی و کنیزک گردیدی . و همچنین : امیت اموة. (از ناظم الاطباء) .
-
اموة
لغتنامه دهخدا
اموة. [ اَم ْ وَ ](ع اِ) اَمة. کنیزک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اموة
لغتنامه دهخدا
اموة. [ اُ م ُوْ وَ ] (ع مص ) پرستار شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی چ تقی بینش ص 119). کنیزک گردیدن . (از منتهی الارب ).
-
اموة
لغتنامه دهخدا
اموة. [اَ م َ وَ ] (ع اِ) اَمة. اَمْوة. کنیزک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رجوع به اَمة شود.
-
جستوجو در متن
-
موت
لغتنامه دهخدا
موت . (اِ) مخفف آموت ، آشیان . آله موت ، آشیان عقاب . (یادداشت مؤلف ) .