کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آماسیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آماسیه
لغتنامه دهخدا
آماسیه . [ ی َ ] (اِخ ) نام شهری به آسیةالصغری ، در ساحل یشیل ایرماغ ، مولد استرابن مورّخ . رجوع به آمازی شود.
-
واژههای مشابه
-
اماسیه
لغتنامه دهخدا
اماسیه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) آمازی . اماصیه . شهر کوچکی است در آسیای صغیر در ولایت سیواس در دره ٔ رود یشیل ایرماق ، واقع در 40 درجه و 50 دقیقه ٔ عرض و 33 درجه و 4 دقیقه ٔ طول جغرافیایی . در نزدیکی آن آثاری است از عهد یونانیان که بوسیله ٔ سلطان علاءالدی...
-
واژههای همآوا
-
اماسیه
لغتنامه دهخدا
اماسیه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) آمازی . اماصیه . شهر کوچکی است در آسیای صغیر در ولایت سیواس در دره ٔ رود یشیل ایرماق ، واقع در 40 درجه و 50 دقیقه ٔ عرض و 33 درجه و 4 دقیقه ٔ طول جغرافیایی . در نزدیکی آن آثاری است از عهد یونانیان که بوسیله ٔ سلطان علاءالدی...
-
اماصیه
لغتنامه دهخدا
اماصیه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) رجوع به اماسیه شود.
-
ام آسیه
لغتنامه دهخدا
ام آسیه . [ اُم ْ م ُ ی َ ] (اِخ ) بنت حافظ ابی محمدبن ابی طالب احمدبن مرزوق باقداری . او راست کتاب مشیخةالشیخة. (از کشف الظنون ج 2).
-
جستوجو در متن
-
اماسیا
لغتنامه دهخدا
اماسیا. [ اَ ] (اِخ ) رجوع به اماسیه شود.
-
اماصیه
لغتنامه دهخدا
اماصیه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) رجوع به اماسیه شود.
-
ترس آقان
لغتنامه دهخدا
ترس آقان . [ ] (اِخ ) رودی است در سیواس از ولایت آماسیه ٔ آسیای صغیر که طول مجرای آن 70هزار گز است و به یشیل ایرماغ (رود سبز) میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). و رجوع به آماسیه شود.
-
لادیک
لغتنامه دهخدا
لادیک . (اِخ ) نام قصبه ای در پنجاه و پنج هزارگزی سامسون در سنجاق آماسیه ، در سی هزارگزی شمال آماسیه . دارای دو جامع و دو مدرسه و یک مکتب ابتدائی و کتابخانه ٔ کوچک و زاویه ٔ برای صوفیان . نام قدیمی این شهر (لاادیسه ) و به روزگار استرابون نیمه شهری بو...
-
آمازی
لغتنامه دهخدا
آمازی . (اِخ ) نام یونانی شهری از چترپتی کاپادوکیه . و این شهر مسقطالرأس استرابن است . و امروز به آماسیه مشهور است .
-
اربعة
لغتنامه دهخدا
اربعة. [ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) (قضاء...) قضائی است در لواء اماسیة از ولایت سیواس ، واقع بمسافت 18ساعته راه در مشرق اماسیه ، دارای قریب 27 هزار تن سکنه و 119 قریه . محصول آن حبوب و تنباکو است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
حمدا
لغتنامه دهخدا
حمدا. [ ح َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مصطفی . از مردم اماسیه . یکی از مشاهیر خطاطان و بشیخ زاده معروف . وی در 920 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ).