کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آمازی
لغتنامه دهخدا
آمازی . (اِخ ) نام یونانی شهری از چترپتی کاپادوکیه . و این شهر مسقطالرأس استرابن است . و امروز به آماسیه مشهور است .
-
جستوجو در متن
-
آماسیه
لغتنامه دهخدا
آماسیه . [ ی َ ] (اِخ ) نام شهری به آسیةالصغری ، در ساحل یشیل ایرماغ ، مولد استرابن مورّخ . رجوع به آمازی شود.
-
اماسیه
لغتنامه دهخدا
اماسیه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) آمازی . اماصیه . شهر کوچکی است در آسیای صغیر در ولایت سیواس در دره ٔ رود یشیل ایرماق ، واقع در 40 درجه و 50 دقیقه ٔ عرض و 33 درجه و 4 دقیقه ٔ طول جغرافیایی . در نزدیکی آن آثاری است از عهد یونانیان که بوسیله ٔ سلطان علاءالدی...
-
استرابن
لغتنامه دهخدا
استرابن . [ اِ ب ُ ] (اِخ ) استرابون . استرابو. جغرافی دان معروف یونان . مولد وی در حدود 50 ق . م . در آمازی از کاپادوکیه از ایالات آسیای صغیر. وی چندی در مدارس مختلفه ٔ آسیای صغیر به کسب علوم پرداخت و سپس به مصر سفر کرد و چندی در اسکندریه به مطالعه ...