کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آل آجیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آل ا
لغتنامه دهخدا
آل ا. [ لُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) اولیای خدا. || (اِخ ) خاندان و احفاد رسول صلوات اﷲعلیه .
-
آل ابوسفیان
لغتنامه دهخدا
آل ابوسفیان . [ ل ِ اَ س ُف ْ ] (اِخ ) آل بوسفیان .بنوامیه . از اولاد ابوسفیان و مراد معاویةبن ابی سفیان و یزیدبن معاویه و معاویةبن یزید است : چه خطر دارد آل بوسفیان که برآرند نامشان بزبان ؟سنائی .
-
آل اخشید
لغتنامه دهخدا
آل اخشید. [ ل ِ اِ ] (اِخ )خانواده ای از امرای ایرانی نژاد که از سال 323 تا 358 هَ .ق . در مصر و شام و دمشق و حرمین به استقلال فرمانروا بوده اند. سرسلسله ٔ آنان محمدبن طغج معروف به اخشید و آخریشنان ابوالفوارس احمدبن علی و عده ٔ آنان پنج تن : محمد اخش...
-
آل اردشیر
لغتنامه دهخدا
آل اردشیر. [ ل ِ اَ دَ ] (اِخ ) ساسانیان . || در بیت ذیل مراد چغانیان یا سامانیانند : ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیرای همچنان چون جان و تن آثار و افعالت هژیر.دقیقی .
-
آل اغلب
لغتنامه دهخدا
آل اغلب . [ ل ِ اَ ل َ ] (اِخ ) نام سلسله ای از پادشاهان افریقیه از دست بنی عباس . مقر سلطنت قیروان و قلمرو آنان در شمال افریقا بوده است . و ده تن بوده اند، نخستین ابراهیم اغلب و آخرین زیادةاﷲ ثالث است و مدت حکمرانی آنان 146 سال کشیده است .در 296 هَ ...
-
آل افراسیاب
لغتنامه دهخدا
آل افراسیاب . [ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام سلسله ای از امراء ترک که آل خاقان و خانیه و ایلک خانیه و افراسیابیه نیز خوانده میشوند (از حدود 320 تا حدود 560 هَ .ق .). از تاریخ این سلسله اطلاعات کمی در دست است و ظاهراً امرای مزبور پس از اتحاد با طوائف ترکان مشر...
-
آل الیاس
لغتنامه دهخدا
آل الیاس . [ ل ِ اِل ْ ] (اِخ ) نام سلسله ای از فرمانروایان کرمان ، و سرسلسله ٔ آنان ابوعلی محمدبن الیاس بن الیسع سمرقندی از ممالیک نصربن احمد سامانیست . در 317 هَ .ق . بر کرمان استیلا یافت . در 357 عضدالدوله ٔ دیلمی کرمان را از الیسع آخرین ِ افراد ا...
-
آل امیر
لغتنامه دهخدا
آل امیر. [ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام تیره ای از طایفه ٔ بکش از قبایل ممسنی .
-
آل باوند
لغتنامه دهخدا
آل باوند. [ ل ِ وَ ] (اِخ ) باوندیه . سلسله ای از ملوک طبرستان که آخرین آنان به نام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هَ .ق . در جنگ با علاءالدوله مقتول گشت و دولت این طبقه سپری گردید. و آنان نسب خویش را به کیوس بن قباد برادر اکبر انوشیروان (که بحکم پ...
-
آل بتول
لغتنامه دهخدا
آل بتول . [ ل ِ ب َ ] (اِخ ) آل رسول از اولاد فاطمه علیهاالسلام : آن بحجت چراغ دین رسول وین بنسبت جمال آل بتول .سنائی .
-
آل برمک
لغتنامه دهخدا
آل برمک . [ ل ِ ب َ م َ ] (اِخ ) برامکه . خانواده ٔ جلیل و کریم ایرانی که در آغازعصر عباسی متصدی کارهای مهم دولت شده و درجات و منصبهای عالی از امارت و وزارت یافته اند. نسبت این خانواده به برمک نام است که گویند در بلخ میزیسته و ریاست بتکده ٔ نوبهار و ...
-
آل برهان
لغتنامه دهخدا
آل برهان . [ ل ِ ب ُ] (اِخ ) نام خاندانی بزرگ از بخارا، معاصر سلاجقه و خوارزمشاهیان که بجود و کرم و بزرگواری معروف و ریاست حنفیان بخارا و ماوراءالنهر اباً عن جد بعهده ٔ ایشان موکول بود و بعض ایشان از ملوک بخارا محسوب میشوند و در اواخر دولت قراخطائیان...
-
آل بوبکره
لغتنامه دهخدا
آل بوبکره . [ ل ِ بو ب َ رَ ](اِخ ) بوبکره مولای پیغامبر علیه السلام بود و معاویه احفاد او را به قریش ملحق کرده بود و مهدی عباسی ایشان را نسبت اندر مولائی درست کرد [ و بفرمود تا ببصره آل زیاد و آل بوبکره که فرزندانشان را در قریش درست بکرده بودند بگرد...
-
آل بوسفیان
لغتنامه دهخدا
آل بوسفیان . [ ل ِ س ُف ْ ] (اِخ ) رجوع به آل ابوسفیان شود : وآن دگر بغض آل بوسفیان که از ایشان بدو رسید زیان . سنائی .بود آن زن ز آل بوسفیان منعم و مالدار و خوب و جوان .سنائی .
-
آل بویه
لغتنامه دهخدا
آل بویه . [ ل ِ ی َ ] (اِخ ) خانواده ٔ ایرانی نژاد از اولاد بویه نام دیلمی که از 320 تا 448 هَ .ق .در ایران جنوبی و عراق فرمانروائی به استقلال داشته اند. آل بویه را نظر بدیلمی بودن ، دیالمه نیز خوانده اند. مؤسس سلطنت دیالمه علی عمادالدوله از امرای م...