کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلوی خراسانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلوی خراسانی
لغتنامه دهخدا
آلوی خراسانی . [ ی ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آلوبخارا.
-
واژههای مشابه
-
الوی
لغتنامه دهخدا
الوی . [ اَل ْ وا ] (ع ص ) کج : قرن الوی ؛ شاخ کج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دم تافته . (منتهی الارب ). دمی که بخلقت خمیده باشد. ج ، لُی ّ. و قیاس آن لِی ّ بکسر لام بمناسبت یاء است . (از اقرب الموارد). || راه دورو دراز ناشناخته . || مرد س...
-
الوی
لغتنامه دهخدا
الوی . [ اَل ْ وی ی ] (ع اِ) همان الوة بمعنی چوب عوداست . (دزی ج 1 ص 35). و رجوع به الوة و اُلُوّ شود.
-
آلوی ابوعلی
لغتنامه دهخدا
آلوی ابوعلی . [ ی ِ اَ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آلبالو. قراصیا.
-
آلوی بخارا
لغتنامه دهخدا
آلوی بخارا. [ ی ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آلوی بخارایی . آلوبخارا.
-
آلوی جیلی
لغتنامه دهخدا
آلوی جیلی . [ ی ِ جی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آلوچه . گوجه گیلانی . آلوی گیلی .
-
آلوی چینی
لغتنامه دهخدا
آلوی چینی . [ ی ِ چی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام درختی است که میوه ٔ آن را تولی و تیره تُلی و چاکشو، و برود نیز گویند.
-
آلوی دشتی
لغتنامه دهخدا
آلوی دشتی . [ ی ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زعرور.
-
آلوی سفید
لغتنامه دهخدا
آلوی سفید. [ ی ِ س َ / س ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شاهلوک . شاهلوج . آلوزرد.
-
آلوی سیاه
لغتنامه دهخدا
آلوی سیاه . [ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به آلوسیاه شود.
-
آلوی کشته
لغتنامه دهخدا
آلوی کشته . [ ی ِ ک ِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آلوی خشک کرده .
-
آلوی کوهی
لغتنامه دهخدا
آلوی کوهی . [ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به آلوکوهی شود.
-
آلوی گیلی
لغتنامه دهخدا
آلوی گیلی . [ ی ِ گی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوچه .