کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلاف
لغتنامه دهخدا
آلاف . (ع اِ) ج ِ اَلْف . هزاران . || (ص ، اِ) ج ِ اِلْف .
-
واژههای مشابه
-
الاف
لغتنامه دهخدا
الاف . [ اِ ] (ع مص ) الف (دوستی دادن ) کسی را به مکانی یا به کسی . (منتهی الارب ). موءالفت .
-
الاف
لغتنامه دهخدا
الاف . [ اُل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ آلف . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
علاف
لغتنامه دهخدا
علاف . [ ع َ ] (اِخ ) وادیی است در یمن . (منتهی الارب ).
-
علاف
لغتنامه دهخدا
علاف . [ ع َل ْ لا ] (اِخ ) اسحاق بن وهب . رجوع به اسحاق ... شود.
-
علاف
لغتنامه دهخدا
علاف . [ ع َل ْ لا ] (ع ص ) علف فروش . (اقرب الموارد). || کسی که جو و گندم و کاه و هیزم و یونجه و علف میفروشد. (ناظم الاطباء).
-
علاف
لغتنامه دهخدا
علاف . [ ع َل ْ لا] (اِخ ) رجوع به ابوالهذیل (محمدبن هذیل ...) شود.
-
علاف
لغتنامه دهخدا
علاف . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن طواریابن حلوان بن عمرو، از قضاعة. و رحلهای (پالان ها) علافیة بدو منسوب است ، زیرااو اولین کسی است که آنها را بساخت . (منتهی الارب ).
-
علاف
لغتنامه دهخدا
علاف . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ علف . (اقرب الموارد).
-
الاف
لغتنامه دهخدا
الاف . [ اِ ] (ع مص ) الف (دوستی دادن ) کسی را به مکانی یا به کسی . (منتهی الارب ). موءالفت .
-
الاف
لغتنامه دهخدا
الاف . [ اُل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ آلف . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ولف
لغتنامه دهخدا
ولف . [ وَ ] (ع مص ) وِلاف . اِلاف . ولیف . پی درپی درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).