کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آفله
لغتنامه دهخدا
آفله . [ ف ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث آفل . ج ، آفلات .
-
واژههای مشابه
-
افلة
لغتنامه دهخدا
افلة. [ اَ ف ِ ل َ ] (ع ص ) ماده شیر باردار. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عفله
لغتنامه دهخدا
عفله . [ ع َ ل َ ] (ع اِ) چیزی شبیه به گوشت زائد که از فرج زن و شتر ماده برآید، وفتق رحم . (ناظم الاطباء). رجوع به عفل و عفلة شود.
-
افلح
لغتنامه دهخدا
افلح . [ اَ ل َ ] (اِخ ) آزادکرده ٔ فخر کائنات (پیمبر ص ) و یکی از صحابه ٔ او است . برخی گویند آزادکرده ٔ ام سلمه است . وی از روات است که روایاتی از او نقل شده است . (از قاموس الاعلام ترکی ) : گر عاقلی ز هر دو جماعت سخن مگوی بگذارشان بهم که نه افلح ن...
-
افلح
لغتنامه دهخدا
افلح . [ اَ ل َ ] (اِخ ) مکنی به ابوعطاء. رجوع به ابوعطاء مرزوق شود.
-
افلح
لغتنامه دهخدا
افلح . [ اَ ل َ ] (ع ص ) کفته لب زیرین . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شکافته لب زیرین . (تاج المصادر بیهقی ). لب زیر شکافته . (دستوراللغه ). گشاده لب زیرین . (مهذب الاسماء). زرددندان . (المصادر زوزنی ). خرگوش لب . لب شکری از لب زیرین . (...
-
جستوجو در متن
-
آفلات
لغتنامه دهخدا
آفلات . [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آفله .