کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغریقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آغریقی
لغتنامه دهخدا
آغریقی . (ص نسبی ) (مشتق از لاطینی ِ گْرِکوس ) اِغریقی . یونانی .
-
واژههای مشابه
-
اغریقی
لغتنامه دهخدا
اغریقی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب است به اغریق یعنی یونان . یونانی . (از یادداشت مؤلف ): و طرابلس ، و هو اسم اغریقی معناه ثلاث مدن . (دمشقی ). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی و فهرست آن شود.
-
واژههای همآوا
-
اغریقی
لغتنامه دهخدا
اغریقی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب است به اغریق یعنی یونان . یونانی . (از یادداشت مؤلف ): و طرابلس ، و هو اسم اغریقی معناه ثلاث مدن . (دمشقی ). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی و فهرست آن شود.
-
جستوجو در متن
-
آغریقیه
لغتنامه دهخدا
آغریقیه . [ قی ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ) تأنیث آغریقی . یونانیه . و رجوع به رومیة شود.
-
یونانی
لغتنامه دهخدا
یونانی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به یونان . هر چیز منسوب ومربوط به کشور یونان . (یادداشت مؤلف ) : ساخت آنگه یکی بیوکانی هم بر آیین و رسم یونانی . عنصری . || اهالی یونان .مردم یونان . که از مردم یونان باشد. اهل یونان . از یونان . گِرِک . گرس . هلن . آغری...
-
ارمانیوس
لغتنامه دهخدا
ارمانیوس . [ ] (اِخ ) رومانوس اول لکاپن امپراطور روم شرقی (919-944 م .). وی آغاز ترقی خود را مدیون لئون ششم بود. آنگاه که کنستانتن هفتم بسلطنت رسید (913م .)،وی امیرالبحر بزرگ بود. او دختر خود هِلِن را به امپراطور جوان تزویج کرد و خود بلقب سزار ملقب گ...
-
دیهیم
لغتنامه دهخدا
دیهیم . [ دَ / دِ ] (اِ) تاجی که مخصوص پادشاهان است . (برهان ). تاج . اصل کلمه داهیم بود و دیهیم اماله ٔ آن است و داهم نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). داهی . (آنندراج ). تاج . (غیاث ). داهیم . (شرفنامه ٔ منیری ) (اوبهی ). تاج مخصوص پادشاهان . (...
-
ذومقراطیس
لغتنامه دهخدا
ذومقراطیس . [ ] (اِخ ) ذیمقراطس . فیلسوف یونانی . وی در مأئه ٔ پنجم پیش از میلاد می زیست . او دائم بدیوانگی بشر میخندید چنانکه هراقلیطس بر آن می گریست . وی می گفت که جهان مرکب از ذرات بی شماری باشد که در خلاء بحرکت است . ابن القفطی در تاریخ الحکماء ...
-
ابن عوام
لغتنامه دهخدا
ابن عوام . [ اِ ن ُ ع َوْ وا ] (اِخ )ابوزکریا یحیی بن محمدبن احمدبن عوام اشبیلی . او در آخر مائه ٔ ششم هجری باشبیلیه میزیست . از احوال وی اطلاع بسیاری در دست نیست فقط معلوم است کتابی در کشاورزی موسوم به کتاب الفلاحه در 34 فصل داشته است ، سی فصل آن در...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن قاسم بن عیذون بن هارون بن عیسی بن محمدبن سلمان مکنی به ابوعلی قالی . صاحب امالی . از ائمه ٔ لغت و اساتید نحاتست . در فن اعراب بر آیین بصریین میرفت . نیای بزرگ وی سلمان از موالی عبدالمل»بن مروان بود. در طبقات سیوطی از طبقات...