کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغازکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آغازکننده
لغتنامه دهخدا
آغازکننده . [ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آغازنده . مبتدی .
-
جستوجو در متن
-
مؤتنف
لغتنامه دهخدا
مؤتنف . [ م ُءْ ت َ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتناف . (منتهی الارب ، ماده ٔ ان ف ). از سر گیرنده ٔ کاری و آغازکننده ٔ آن . (آنندراج ). آغازکننده و ابتداکننده . آن که کاری را از سر می گیرد. || پیش آینده و نزدیک شونده و آینده . (ناظم الاطباء).
-
مستفرع
لغتنامه دهخدا
مستفرع . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفراع . آغازکننده سخن یا چیزی را. (از اقرب الموارد). رجوع به استفراع شود.
-
مستفتح
لغتنامه دهخدا
مستفتح . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفتاح . فاتح و گشاینده . (از اقرب الموارد). || آغازکننده . (از اقرب الموارد). رجوع به استفتاح شود.
-
مستأنف
لغتنامه دهخدا
مستأنف . [ م ُ ت َءْ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیناف . || از سرگیرنده ٔ کار و آغازکننده ٔ آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پژوهش خواهنده . (از لغات فرهنگستان ). و رجوع به استئناف و استیناف شود.
-
مبتدی
لغتنامه دهخدا
مبتدی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) شروع کننده و آغازکننده . (ناظم الاطباء). آغازکننده ، مقابل منتهی . (آنندراج ). آغازکننده . شروع کننده . || نوآموز و بی وقوف و شاگردی که تازه شروع در تحصیل کرده باشد. (ناظم الاطباء). نوآموز. تازه کار. نوچه . (یادداشت به خط م...
-
متنشم
لغتنامه دهخدا
متنشم . [ م ُ ت َ ن َش ْ ش ِ ] (ع ص ) آغازکننده کاری را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آغاز کننده . (ناظم الاطباء). || نرم و ملایم در پرسش علم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تنشم شود.
-
مستحدث
لغتنامه دهخدا
مستحدث . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحداث . چیز نو پیدا کننده . (غیاث ) (آنندراج ). از نو پیدا کننده . (ناظم الاطباء). نو و جدید یابنده ٔ خبر و امثال آن . || آغازکننده . ابداع کننده . (اقرب الموارد). رجوع به استحداث شود.
-
مستأنفة
لغتنامه دهخدا
مستأنفة. [ م ُ ت َءْ ن ِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مستأنف . نعت فاعلی از مصدر استیناف . از سر نو گیرنده و آغازکننده . (غیاث ) (آنندراج ).... رجوع به مستأنف و استیناف شود. || رام و آهسته . || به یکسو استاده شونده . || مجازاً به معنی جدا و علی حده . (غیاث ...
-
شرباشرن
لغتنامه دهخدا
شرباشرن . [ ش َ ش َ رَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) آغازکننده ٔ شر. مباشر شر. که شر انگیزد. که تواند شر آغازد. || مقدمةالجیش و هر اول فوج که اول بر مخالف آویزد و جنگ اندازد و این لفظ ترکی است . (آنندراج ) (بهار عجم ). پیش جنگ . (فرهنگ نظام ) : آغاز ملاقات بتا...
-
مؤتخذ
لغتنامه دهخدا
مؤتخذ. [ م ُءْ ت َ خ ِ ] (ع ص ) گیرنده و دریافت کننده . (ناظم الاطباء). گیرنده . (آنندراج ). || آغازکننده . (ناظم الاطباء). || سر فرود آرنده از درد. || فروتنی کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برگزیننده . (ناظم الاطباء). گیرنده بع...
-
بادی
لغتنامه دهخدا
بادی . (ع ص ) (از «ب دء») آغازکننده ٔ به چیزی . (از منتهی الارب ). آغازکننده . (غیاث ) (آنندراج ). ابتداکننده . آغازنده . پیشدست : گفت آری آنچه کردم اِستم است لیک هم میدان که بادی اظلم است . مولوی .سهم بسهم والبادی ٔ اظلم . بادی الرأی ؛ در اول دیدار...
-
فاطر
لغتنامه دهخدا
فاطر. [ طِ ] (ع ص ) آفریننده . خالق . (زمخشری ). || آغازکننده در کار. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . نوآفریننده . (مهذب الاسماء).- فاطرالسموات ؛ ابن عباس گوید: من نمیدانستم که فاطرالسموات چیست تا اینکه روزی دو اعرابی به نزد من...
-
مخترع
لغتنامه دهخدا
مخترع . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) اختراع کننده و کار نو بیرون آرنده . (غیاث ). آفریننده و کار نو بیرون آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نوکننده . (دهار). آفریننده و از نو بیرون آورنده و موجد و مبدع و اختراع کننده و ایجادکننده و پد...