کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آغاج
لغتنامه دهخدا
آغاج . (ترکی ، اِ) چوب . درخت . || فرسنگ . فرسَخ . || قره آغاج ؛ نارون بی پیوند.
-
واژههای مشابه
-
گوی آغاج
لغتنامه دهخدا
گوی آغاج . (اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شهرستان شاهین دژ در شهرستان مراغه . (مرکز دهستان ) واقع در 42هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ و 1500 گزی جنوب راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب . در محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم و سکنه ٔ آن 892 تن است ....
-
گوی آغاج
لغتنامه دهخدا
گوی آغاج . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . این دهستان در قسمت جنوب خاور بخش واقع گردیده و حدود آن به شرح زیر میباشد: از شمال به دهستان احمدآباد بخش تکاب ، از جنوب به دهستان بخش میرانشاه ، از خاور به دهستان بخش انگورا...
-
زینال آغاج
لغتنامه دهخدا
زینال آغاج . [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خسروشاه است که در بخش اسکوی شهرستان تبریز واقع است و 280 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
یلقون آغاج
لغتنامه دهخدا
یلقون آغاج . [ ی ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش تکاب شهرستان مراغه ، واقع در 8هزارگزی خاور تکاب ، با 1163 تن سکنه . آب آن از چشمه سارها و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
آغاج دلن
لغتنامه دهخدا
آغاج دلن . [ دَ ل َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) (از: آغاج ، درخت + دلن ، سوراخ کننده ) درخت سنبه . دارکوب . سودانیات . داربر. دارتمک .
-
دده آغاج
لغتنامه دهخدا
دده آغاج . [ دَ دَ ] (اِخ ) نام ترکی الکساندروپولیس دریا بندر و شهری دارای 16632 نفر جمعت به تراکیای غربی یونان . کنار دریای اژه بفاصله 16کیلومتری شمال غربی مصب رود مارتیسا در 1871م . تأسیس شد و بسرعت رونق یافت و مرکز یک سنجاق مملکت عثمانی گردید و د...
-
دده آغاج
لغتنامه دهخدا
دده آغاج . [ دَ دَ ] (اِخ ) یکی از نه بخشی که ولایت ادرنه را به آسیای صغیر تشکیل دهد و شامل نواحی مکری دارای سیزده و فره جک دارای ده و شاهینلر دارای ده و طوغای حصار دارای نه و سماورک دارای 1 ده باشد. مرکز آن نیز این نام دارد. (از قاموس الاعلام ترکی )...
-
قزل آغاج
لغتنامه دهخدا
قزل آغاج . [ ق ِ زِ ] (اِخ )دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری بیجار و کنار شوسه ٔ بیجار به همدان . موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 170 تن . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ،...
-
قره آغاج
لغتنامه دهخدا
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) درفارس قرار دارد. سیاخ که یکی از بلوک فارس است از این رود مشروب میشود. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 234).
-
قره آغاج
لغتنامه دهخدا
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) (کوه ...) در شمال غربی خوار و شمال ورامین قرار گرفته و محل نشو و نمای سن است . این حشره غالباً از این کوه برخاسته و به زراعت ورامین و خوار و نقاطی که در امتداد آنها واقع است خسارت وارد می آورد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 355...
-
قره آغاج
لغتنامه دهخدا
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 42 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قره آغاج
لغتنامه دهخدا
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقعدر 12 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و در مسیر شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل سالم است . سکنه 482 تن . آب آن از باراندوزچای و محصولات آن غلات ، ت...
-
قره آغاج
لغتنامه دهخدا
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه واقع در 21 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است . سکنه ٔ آن 114 تن . آب آن از چشمه و محصولات آن غلات ، توتون...