کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آصیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آصیه
لغتنامه دهخدا
آصیه . [ ی َ ] (ع اِ) آش که از گندم و خرما کنند.
-
واژههای همآوا
-
آسیه
لغتنامه دهخدا
آسیه . [ ی َ ] (اِخ ) بنت مزاحم . نام زن فرعون که گویند موسی علیه السلام را از نیل برگرفت و نهان از شوی بپرورد : بازگفت او این سخن با آسیه گفت جان افشان بر او ای روسیه .مولوی .|| آسیه بنت فَرَج جرهمیه . نام یکی از صحابیات . || نام محدّثه ای خواهر ضیا...
-
آسیه
لغتنامه دهخدا
آسیه . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ اِساء. ادویه .
-
آسیه
لغتنامه دهخدا
آسیه . [ ی َ ] (ع ص ،اِ) تأنیث آسی . حزینه . زنی اندوهگین . || خاتنه . آلت ختنه کردن . || زن بجشک . (ربنجنی ). طبیبه . ج ، اَواسی ، آسیات . || ستون . (ربنجنی ). ساریه . اسطوانه . دعامه . دیرک . ج ، اَواسی .