کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آش حضرت فاطمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اش الحیار
لغتنامه دهخدا
اش الحیار. [ ] (اِخ ) به روایتی نام جد اشک بن اشدبن ازران بن اشقان بن اش الحیاربن سیاوش بن کیکاوس (؟). (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 16).
-
اش گاری
لغتنامه دهخدا
اش گاری . [ اِ ] (اِخ ) ریاضی دان و درام نویس اسپانیولی که بسال 1833 م . در مادرید متولد شد. از اوست گالئوتوی بزرگ . وی بسال 1916 م . درگذشت .
-
اش وهیشت
لغتنامه دهخدا
اش وهیشت . [ اَ ش َ وَ ت َ ] (اِخ ) فارسی اوستایی کلمه ٔ اردیبهشت است که نگهبانی دومین ماه سپرده به اوست ، یکی از امشاسپندان یا مهین فرشتگان دین زرتشتی است . پنج ماه دیگر از سال که خردادو مرداد و شهریور و بهمن و اسفند باشد نیز بنام امشاسپندان خوانده ...
-
آب و آش
لغتنامه دهخدا
آب و آش . [ ب ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خوردنی های پخته .
-
آش و آب
لغتنامه دهخدا
آش و آب . [ ش ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آش و جز آن . آش و مانند آش .
-
آش و لاش شدن
لغتنامه دهخدا
آش و لاش شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متلاشی شدن . از هم پاشیدن ، چنانکه مردار و جیفه ای . || سخت ریمناک و منبسط گشتن ، چنانکه ریشی .
-
آش برگ پزان
لغتنامه دهخدا
آش برگ پزان . [ ش ِ ب َ پ َ ] (اِ مرکب ) احتفالی زنان را برای پختن آش برگ .
-
کاسه ٔ گرمتر از آش
لغتنامه دهخدا
کاسه ٔ گرمتر از آش . [ س َ / س ِ ی ِ گ َ ت َ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ گرمتر از آش است . این مثل را در جایی گویند که شخصی برای اتمام کار غیری گرمتر از صاحب معامله باشد و در نسخه ٔ مخلص کنایه از امر محال [ است ] چه اگر آش را در کاسه کنند کاس...
-
جستوجو در متن
-
چارده معصوم
لغتنامه دهخدا
چارده معصوم . [ دَه ْ / دَ م َ ] (اِخ ) حضرت محمد (ص ) و دخترش فاطمه (ع ) و دوازده امام که از علی بن ابیطالب (ع )شروع و به امام دوازدهم حجةبن الحسن ختم میشود. حضرت محمد (ص ) و فاطمه (ع ) با دوازده امام . محمد (ص ) و علی (ع ) و فاطمه (ع ) و حسن و حسین...
-
معصومه
لغتنامه دهخدا
معصومه . [ م َ م َ ] (اِخ ) (حضرت ...) لقب فاطمه دختر حضرت موسی بن جعفر (ع ) است و مزار او در قم زیارتگاه شیعیان است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به فاطمه دختر موسی بن جعفر شود.
-
بنی فاطمه
لغتنامه دهخدا
بنی فاطمه . [ ب َ طِ م َ ] (اِخ ) سادات و ذراری سرور کائنات صلوات اﷲ علیه و آله . چه اولاد آن سرور منحصر شد به اولاد فاطمه علیهاالسلام و از سایر بنات آن حضرت اولادی نماند. (ناظم الاطباء) : خدایا به حق بنی فاطمه که بر قول ایمان کنم خاتمه .سعدی .
-
فضة
لغتنامه دهخدا
فضة. [ ف ِض ْ ض َ ] (اِخ ) در افسانه ها، نام خادمه ٔ حضرت فاطمه (س ) دختر پیامبر اسلام (ص ) است .- امثال :امروز کار خانه با فضه است ؛ در مورد کسی گویند که گاهگاه کاری غیر از وظیفه ٔ خود را به عهده گیرد. مأخوذ از این روایت است که حضرت فاطمه (س ) یک...
-
صدیقة
لغتنامه دهخدا
صدیقة. [ ص ِدْ دی ق َ ] (اِخ ) از القاب فاطمه (ع ) دختر پیغمبر اسلام (ص ) است : کفوی نداشت حضرت صدیقه گر می نبود حیدر کرارش . ناصرخسرو.رضوان به هشت خلد نیارد سرصدیقه گر بحشر بود یارش . ناصرخسرو.رجوع به فاطمه شود.
-
خاتون کائنات
لغتنامه دهخدا
خاتون کائنات . [ ن ِ ءِ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسول (ص ) است . (آنندراج ). || کنایه از حضرت بتول صلوات اﷲ علیهاست . (آنندراج ). || کنایه از مکه ٔ معظمه است . (برهان قاطع). || کعبةاﷲ. (شرفنامه ٔ منیری ) : خاتون کائنات مربع نشسته خوش پوشیده حله وز سر ا...
-
زهراء
لغتنامه دهخدا
زهراء. [ زَ ] (اِخ ) زهرا. لقب حضرت فاطمه رضی اﷲ عنها لکرمها و صفائها. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).فاطمة الزهراء، زوجه ٔ امام علی . (از اقرب الموارد).لقب حضرت فاطمه رضی اﷲ عنها از آنکه آن حضرت سپیدپوست بودند، مأخوذ از زُهره که بمعنی بیاض و حسن ...