کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزمون خوردگی غوطهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیک آزمون
لغتنامه دهخدا
نیک آزمون . (ص مرکب ) نیک آزموده . مورد اعتماد و منتخب : به هر دوری که می خوردی طرب کردن فزون بایدموافق دوستان یک دل همه نیک آزمون باید.منوچهری .
-
سنگ آزمون
لغتنامه دهخدا
سنگ آزمون . [ س َ ] (ص مرکب ) همان سنگ آزما است : بدان آهن که او سنگ آزمون کردتواند بیستون را بیستون کرد. نظامی .رجوع به سنگ آزما شود.
-
جستوجو در متن
-
غوطه ای
لغتنامه دهخدا
غوطه ای . [طَ / طِ ] (ص نسبی ) در تداول بنایان ، طرز ریختن ملاطیا دوغاب در میان بنا، که همه ٔ درزها را فراگیرد.
-
حرستا
لغتنامه دهخدا
حرستا. [ ح َ رَ ] (اِخ ) قریه ای در شرق غوطه و از اعمال دمشق . (معجم البلدان ).
-
حران
لغتنامه دهخدا
حران . [ ح َرْ را ] (اِخ ) قریه ای است به غوطه ٔ دمشق .
-
عذراء
لغتنامه دهخدا
عذراء. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است به غوطه ٔ دمشق از اقلیم خولان و بدان مناره ای است و حجربن عدی الکندی بدانجا بقتل رسید و قبرش آنجاست . (از معجم البلدان ).
-
عین ثرماء
لغتنامه دهخدا
عین ثرماء. [ ع َ ن ِ ث َ ] (اِخ )قریه ای است در غوطه ٔ دمشق ، و چند تن از محدثان از اهالی این قریه می باشند. رجوع به معجم البلدان شود.
-
حدیثة حرش
لغتنامه دهخدا
حدیثة حرش . [ ح َ ث َ ت ُ ح َ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای به غوطه ٔ دمشق . رجوع به حدیثة دمشق شود.
-
انکیسون
لغتنامه دهخدا
انکیسون . [ اِ ] (اِ) نام پرنده ای که رنگش هر بار که در آب غوطه زند برنگی دیگر نماید. (از آنندراج ).
-
جلق
لغتنامه دهخدا
جلق . [ ج ِل ْ ل ِ ] (اِخ ) جِلَّق . دمشق و غوطه ٔ دمشق . (منتهی الارب ). دمشق . (از اقرب الموارد). نام ناحیه ٔ غوطه است و گویند دمشق را جلق خوانند و گویند موضعی است در قریه ای از قرای دمشق و گویند مجسمه ٔ زنی است در یکی از دیههای دمشق که آب از دهان ...
-
عقاب
لغتنامه دهخدا
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) (ثنیة الَ ...) پشته ای است به دمشق . (منتهی الارب ). «فرجه »ای است در کوهی که بر غوطه ٔ دمشق مشرف است از ناحیه ٔ حمص . و قافله هایی که از شرق به غرب به سوی دمشق می آیند آن را قطع می کنند. (از معجم البلدان ). رجوع به ثنیةالعقاب ش...
-
فراور
لغتنامه دهخدا
فراور. [ ف َ وَ ] (اِخ ) نام موضعی است در خراسان و در آنجا چشمه ای است که چون در آن چشمه غوطه خورند تب ربع را زایل کند. (برهان ). ظ. مصحف «فراو» یا «فراوه » است . (ازحاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به فراو و فراوه شود.
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) قریه ای است بزرگ بر بن جبل قاسیون از غوطه ٔ دمشق و آن را بازارها وجامع است و قبور جماعتی از صالحین در آنجاست و جماعتی از صالحین نیز بدانجا سکونت دارند و بیشتر ساکنین آن قریه بر مذهب احمدبن حنبل اند. (معجم البلدان ).
-
دیر زکی
لغتنامه دهخدا
دیرزکی . [ دَ رِ زَک ْ کا ] (اِخ ) قریه ای است در غوطه ٔ دمشق و عبداﷲبن طاهر به اتفاق برادر خود هنگام عزیمت بمصر بدانجا فرود آمد و پس از آشامیدن شراب برادر عبداﷲ در آن مکان درگذشت . (از معجم البلدان ).