کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزمایشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزمایشگر
لغتنامه دهخدا
آزمایشگر. [ زْ / زِ ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) ممتحِن . آزماینده . مجرِّب : بدان خانه ٔ باستانی شدم بهنجار چون آزمایشگری .منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
آزماینده
لغتنامه دهخدا
آزماینده . [ زْ/ زِ ی َ دَ / دِ ] (نف ) مجرِّب . ممتحِن . آزمایشگر.
-
مجرب
لغتنامه دهخدا
مجرب . [ م ُ ج َرْ رِ ] (ع ص ) دانای کارها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مرد آزماینده ٔ امور و دانای آنها. || آزماینده و تجربه کننده . (ناظم الاطباء). آزمایشگر. آزماینده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ممتحن
لغتنامه دهخدا
ممتحن . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از امتحان . آنکه می نگرد و تأمل می کند در قول و گفتار و می اندیشد پایان کار را. (از ناظم الاطباء). || آزماینده . (آنندراج ). آنکه می آزماید و آزمایش می کند. (ناظم الاطباء). آزمایشگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخد...