کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرزوها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آرزوها
لغتنامه دهخدا
آرزوها. [ رِ ] (اِ) ج ِ آرزو. مُنی ̍. آمال . اطماع . اَمانی . اشواق . شهوات . اهواء. حاجات : امّا بمروت و حرّیت آن لایقتر که مرا بدین آرزوها برسانی . (کلیله و دمنه ).
-
جستوجو در متن
-
آمال
لغتنامه دهخدا
آمال . (ع اِ) ج ِ اَمَل . امیدها. اومیدها. آرزوها.
-
میول
لغتنامه دهخدا
میول . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ میل . خواهش ها و آرزوها. رجوع به میل شود.
-
مبتغیات
لغتنامه دهخدا
مبتغیات . [ م ُ ت َ غ َ ] (ع اِ) آرزوها. (غیاث )(آنندراج ). درخواستها و استدعاها. (ناظم الاطباء).
-
غایةالاَّمال
لغتنامه دهخدا
غایةالاَّمال .[ ی َ تُل ْ ] (ع اِ مرکب ) نهایت آرزوها : ختام عمر خدایا به فضل و رحمت خویش بخیر کن که همین است غایةالاَّمال .سعدی (قصاید).
-
غایةالامانی
لغتنامه دهخدا
غایةالامانی . [ ی َ تُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) نهایت آرزوها. منتهای امیدها : روی امید سعدی برخاک آستانت بعد از تو کس ندارد یا غایةالامانی .سعدی (طیبات ).
-
متمنیات
لغتنامه دهخدا
متمنیات . [ م ُ ت َ م َن ْ نی ] (ع ص ، اِ) آرزوها و آرزو کرده شده ها. (غیاث ) (آنندراج ). مستدعیات و مقاصد درخواست شده . (ناظم الاطباء).
-
منی
لغتنامه دهخدا
منی . [ م ُ نا ] (ع اِ) ج ِ منیة. آرزوها. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : خواب دیدم خواجه معطی المنی واحد کالالف از امر خدا. مولوی .رجوع به مُنیَة و مِنیَة شود.
-
مطامع
لغتنامه دهخدا
مطامع. [ م َ م ِ ] (ع اِ) آرزوها و طمعها. ج ِ مطمع. (ناظم الاطباء). ج ِ طمع. خلاف قیاس چنانکه محاسن جمع حسن . (غیاث ) (آنندراج ).
-
توان داشتن
لغتنامه دهخدا
توان داشتن . [ ت ُ / ت َ ت َ ] (مص مرکب ) نیرو داشتن . تاب داشتن . قدرت داشتن : من و رخش و کوپال و برگستوان همانا ندارند با من توان . فردوسی .کسی کو به خود بر توان داشتی ز طبع آرزوها نهان داشتی . نظامی .رجوع به توان شود.
-
بجای آمدن
لغتنامه دهخدا
بجای آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) به محل آمدن . بازگشتن . || بموقع افتادن .درست آمدن . با واقع راست و موافق آمدن : ز هر دانشی زو بپرسید رای همه پاسخ آمد یکایک بجای . فردوسی . || حاصل شدن . به دست آمدن . منتج شدن : بدو گفت آن چاره گر کدخدای کزو آر...
-
گوشه دار
لغتنامه دهخدا
گوشه دار. [ ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) زاویه دار. (ناظم الاطباء). که گوشه دارد. که دارای گوشه است . || کنایه آمیز. طعن آمیز. آمیخته به طعن و کنایه : حرفهای گوشه دار. || گوشه نشین . منزوی . مقیم کنج عزلت : که از گوشه داران در این گوشه کیست که بر ماتم آرزو...
-
دور راندن
لغتنامه دهخدا
دور راندن . [ دَ /دُو دَ ] (مص مرکب ) زمانه بر سر بردن . (آنندراج ).- دور تمتع راندن ؛ تمتع حاصل کردن . (از آنندراج ). از زندگی بهره مند شدن . به آرزوها و خواستهای خویش رسیدن : چه وقت عزلت و هنگام انزواست مرانرانده دور تمتع ز گنبد دوار.ظهیر فاریابی ...
-
مرادات
لغتنامه دهخدا
مرادات . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مُراد. کامها. آرزوها. اغراض . مقاصد : از شهاب الدین مسعود شنیدم ...که هنوز ازهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده . (لباب الالباب ، از فرهنگ فارسی معین ).از این در برآید مرادات کس در فیض یزدان همین است و...