کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرزومندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آرزومندی
لغتنامه دهخدا
آرزومندی . [ رِ م َ ] (حامص مرکب ) شوق . اشتیاق . پویه . تعطش . بَهْش . التیاع . توق . صبابت : سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی ندا آمد که واثق شو بالطاف خداوندی . حافظ.ورای حد تقریر است شرح آرزومندی . حافظ.حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتدهمانا ب...
-
جستوجو در متن
-
تشوق
لغتنامه دهخدا
تشوق . [ ت َ ش َوْ وُ ] (ع مص ) آرزومند شدن و آرزومندی نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). آرزومندی نمودن . (زوزنی ) (از غیاث اللغات ). ظاهر کردن شوق را و بتکلف آرزومندی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آرزومندی نمودن و ظاهر کردن شوق را بتکلف . (آنندر...
-
آرزومندانه
لغتنامه دهخدا
آرزومندانه . [ رِ م َ دا ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بحال آرزومندی . چون آرزومند.
-
تتوق
لغتنامه دهخدا
تتوق . [ ت َ ت َوْ وُ ] (ع مص ) آرزومندی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
متلهثاً
لغتنامه دهخدا
متلهثاً. [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ثَن ْ ] (ع ق ) با گرمی و حدت و شدت و با رغبت و میل و آرزومندی . (ناظم الاطباء).
-
بلمة
لغتنامه دهخدا
بلمة. [ ب َ ل َ م َ ] (ع اِ) سخت آرزومندی ناقه به فحل و آماسیدگی شرم وی از شدت آرزومندی نر. (از منتهی الارب ). ورم شرم از شدت گشن خواهی . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || آماسیدگی لب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکوفه ٔ درخت عضاه . (از ذی...
-
بدیه
لغتنامه دهخدا
بدیه . [ ب ِ ی ِ ] (اِ) آرزومندی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ اوبهی ) (فرهنگ رشیدی ). در برهان بمعنی آرزومندی آورده و غلط است بویه را بدیه خوانده و او را دال پنداشته . (انجمن آرا ص 81). ظاهراً مصحف بویه است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به ب...
-
بوبه
لغتنامه دهخدا
بوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) آرزومندی و آرزو باشد و بعربی تمنی گویند. (برهان ). به این معنی ، مصحف بویه است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). آرزو و آرزومندی و تمنا. (ناظم الاطباء). || هدهد و شانه سر. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). هدهد. (ناظم الاطباء).
-
یوبره
لغتنامه دهخدا
یوبره . [ ب َ رَ / رِ ] (ص ) آرزومند و حریص و طمعکار و راغب . (ناظم الاطباء). || (اِ) آرزومندی که یوبه و بویه نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 450).
-
مراغبة
لغتنامه دهخدا
مراغبة. [ م ُ غ َ ب َ ] (ع مص ) ظاهر کردن میل و خواهش . || (اِمص ) میل . خواهش . رغبت . شوق . آرزومندی . ج ، مراغبات . (ناظم الاطباء).
-
تلقین دادن
لغتنامه دهخدا
تلقین دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) تلقین کردن . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). تعلیم دادن . تفهیم کردن : حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتادهمانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم . حافظ.رجوع به تلقین و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
متشوق
لغتنامه دهخدا
متشوق . [ م ُ ت َ ش َوْ وِ ] (ع ص ) به تکلف ظاهر کننده شوق را و آرزومندی نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آرزومند و مشتاق . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشوق شود.
-
بلم
لغتنامه دهخدا
بلم . [ ب َ ل َ ] (ع اِ) سخت آرزومندی ناقه به فحل و آماسیدگی شرم او از بسیاری آرزو. (از منتهی الارب ). || ماهیان ریزه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نوعی ماهی کوچک . (فرهنگ فارسی معین ).
-
تشنه دلی
لغتنامه دهخدا
تشنه دلی . [ ت ِ ن َ / ن ِ دِ] (حامص مرکب ) آرزومندی . اشتیاق داشتن : چه اسائت ز من آمدکه بدین تشنه دلی به سوی مشرب احسان شدنم نگذارند.خاقانی .