کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آربل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آربل
لغتنامه دهخدا
آربل . [ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به اَربل شود.
-
واژههای مشابه
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اَ ب َ ] (ع ص ) رَبل اربل ؛ مبالغه است و رَبل اقسامی است از درخت که در آخر تابستان بسردی شب بی باران برگ و بار بیرون آرد.
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) اربیل . شهری بزرگ در آشور که شکست دارا (داریوش سوم ) از اسکندر بدین شهر بوده است . و رجوع به اربیل شود.
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) شهری است نزدیک موصل . (منتهی الارب ). قلعه ٔ حصین و شهریست بزرگ در فضائی وسیع و دارای خندقی عمیق است و سوری دارد وآن بر تلّی بلند از خاک واقع است و در آن بازارها ومنازل رعایا و مسجد جامع است و شبیه بقلعه ٔ حلب است و بین زابین...
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) زمینی درشت بشام . (منتهی الارب ). نام شهر صیداء که در ساحل سرزمین شام واقع است ... (معجم البلدان از نصر).
-
اتابکان اربل
لغتنامه دهخدا
اتابکان اربل . [ اَ ب َ ن ِ اَ ب ِ ] (اِخ ) یا امرای بکتکینی . (539 - 630 هَ . ق ). در سال 539 هَ . ق . عمادالدین زنگی یکی از سران لشکری ترک خود را که زین الدین علی کوچک بن بکتکین نام داشت بنیابت حکومت موصل فرستاد و در 544 هَ . ق . سنجار و کمی بعد حر...
-
اربل رود
لغتنامه دهخدا
اربل رود. [ ] (اِخ ) دجله . دیله . کودک دریا. این کلمه در ذیل دجله در مراصدالاطلاع چاپ طهران «اربل رود» و در معجم البلدان چاپ مصر «آرنک رود» آمده است ، و شاید هر دو مصحف اروندرود باشد.
-
واژههای همآوا
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اَ ب َ ] (ع ص ) رَبل اربل ؛ مبالغه است و رَبل اقسامی است از درخت که در آخر تابستان بسردی شب بی باران برگ و بار بیرون آرد.
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) اربیل . شهری بزرگ در آشور که شکست دارا (داریوش سوم ) از اسکندر بدین شهر بوده است . و رجوع به اربیل شود.
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) شهری است نزدیک موصل . (منتهی الارب ). قلعه ٔ حصین و شهریست بزرگ در فضائی وسیع و دارای خندقی عمیق است و سوری دارد وآن بر تلّی بلند از خاک واقع است و در آن بازارها ومنازل رعایا و مسجد جامع است و شبیه بقلعه ٔ حلب است و بین زابین...
-
اربل
لغتنامه دهخدا
اربل . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) زمینی درشت بشام . (منتهی الارب ). نام شهر صیداء که در ساحل سرزمین شام واقع است ... (معجم البلدان از نصر).
-
جستوجو در متن
-
بست
لغتنامه دهخدا
بست . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) وادیی به سرزمین اربل از ناحیه ٔ آذربایجان در جبال . (از معجم البلدان ). نام وادیی در اربل . (ناظم الاطباء). رودی است در اربل از ناحیه ٔ آذربایجان . (مرآت البلدان ج 1 ص 200).