کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرامگاه تک حجره ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برباره
لغتنامه دهخدا
برباره .[ ب َ رَ / رِ ] (اِ) بربار. (انجمن آرا) (برهان ). حجره ای بر بالای حجره ای دیگر. (شرفنامه ٔ منیری ) (انجمن آرا) (برهان ). فروار. بربار و بالاخانه و حجره ٔ بالای حجره . (ناظم الاطباء). رجوع به بربار شود. || راهی غیر راه متعارف خانه که از آنجا ...
-
وروره
لغتنامه دهخدا
وروره . [ وَرْ وَ رَ / رِ ] (اِ) حجره ای که بالای حجره سازند و آن را برباره نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ). || سنجاب . (ناظم الاطباء).
-
حجره
لغتنامه دهخدا
حجره . [ ح ُ رَ ] (ع اِ) پاره ای زمین دیوار در کشیده ٔ مسقف . پاره ای از زمین . (دهار). ج ، حُجَر، حُجرات ، حُجَرات و حُجُرات . || در تداول فارسی زبانان ، اطاق طلبه در مدرسه . || دکان تاجر. || هریک از خلوتهای حمام : حمامی دارای ده حجره . || خانه ٔ خر...
-
وروار
لغتنامه دهخدا
وروار. [ وَرْ ] (اِ) کرسی و تخت پادشاه و نشیمن و اورنگ پادشاهی . || بالاخانه و غرفه و حجره ای که بر بالای حجره ای دیگر سازند. (ناظم الاطباء). رجوع به ورواره شود.
-
کلاته حجره
لغتنامه دهخدا
کلاته حجره . [ ک َ ت ِ ح َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان برکال بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر. محلی جلگه ای و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ثملة
لغتنامه دهخدا
ثملة. [ ث َ ل َ ] (ع اِ) ثُمل . رجوع به ثُمل شود. || گلی که از تک چاه برآید. || پشم پاره ای که بدان قطران بر شتر و روغن بمشک مالند. || باقی آب در تک خنور و حوض . || دانه و پست و خرما در خنور، ج ، ثُمل .
-
تک و پوی
لغتنامه دهخدا
تک و پوی . [ ت َ ک ُ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) تاخت و دو و دو تیز و تند. (ناظم الاطباء).تکاپوی . آمد و شد از روی تعجیل و شتاب : خورشیدرخا وصل تو جویم شب و روزچون سایه ازآن در تک و پویم شب و روز. سوزنی .به پیش باد نه آن نامه تا به من برسدکه هیچ پیک نیا...
-
عبور
لغتنامه دهخدا
عبور. [ ع َ ](اِخ ) نام ستاره ای است که بعد از جوزا درآید. (غیاث اللغات ). شعری عبور؛ یکی از دو شعری و آن سپس جوزاست . آن را عبور نامند چون از حجره گذرد. (اقرب الموارد). نام ستاره ای که بعد جوزا درآید. (منتهی الارب ).
-
کره
لغتنامه دهخدا
کره . [ ک َ رَ / رِ ] (اِ) حجره . (جهانگیری ). حجره که خانه ٔ کاروانسرا و مدرسه باشد. (برهان ). حجره و اطاق کاروانسرا و مدرسه و جز آن . (ناظم الاطباء). || قسمی از تنیده ٔ عنکبوت بود که سفید باشد مانند کاغذی و در میان آن عنکبوت تخم کند. (جهانگیری ). خ...
-
یزدبن نارمجوسی
لغتنامه دهخدا
یزدبن نارمجوسی . [ ی َ دِن ِ م َ ] (اِخ ) صاحب تاریخ قم آرد: دارالخراج به شهرقم قدیماً و حدیثاً این سرایی است که الیوم معروف است به دارالخراج مشهور به سرای یزدبن نارمجوسی پس ازآن الیسع... از ورثه ٔ یزد بخرید و آن را دیوان خراج ساخت . (ص 38). و در ص 3...
-
اوزین
لغتنامه دهخدا
اوزین . [ اَ ] (اِ) اوجین . اوژین . حلقه ای که بر سر تک بند آدمی و تنگ اسب میدوزند. (منتهی الارب ).
-
بیدی
لغتنامه دهخدا
بیدی . (ص نسبی ) منسوب به بید. از بید. || دارای بید: کوچه ٔ بیدی ؛ کوچه ای که در آن بید رسته باشد. || (اِ) درخت بید و تک بید. (ناظم الاطباء).
-
تیپا
لغتنامه دهخدا
تیپا. (اِ) ضرب و زخم با نوک پای . اردنگ . زه کونی . زفکنه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ضربه ای که با نوک پنجه زنند. تک پا. (فرهنگ فارسی معین ).
-
تک
لغتنامه دهخدا
تک . [ ت َ ] (ص ) بمعنی اندک و قلیل و کم باشد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پهلوی ، تک : در تک زمان ؛ زمانی کوتاه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || تا و تک هر دو تنها بود. (لغت فرس اسدی چ...
-
مژک
لغتنامه دهخدا
مژک . [ م ُ / م ِ ژَ ] (اِمصغر) مصغر مژه . (آنندراج ) (شعوری ). || زائده ٔ سیتوپلاسمی و میکروسکوپی برخی از سلولها (مانند سلولهای پوششی دیواره ٔ داخلی قصبةالریه در انسان )و برخی جانوران تک سلولی . (از دائرة المعارف کیه ).- مژک های لرزان ؛ زوائد سیتوپ...