کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آدرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آدرین
لغتنامه دهخدا
آدرین . [ ی َ ] (اِخ ) آدریانوس . نام عظیمی از عظماء روم متولد در 76 م . وی پسرخوانده ٔ تراژان بود و چون تراژان بمرد جانشین او گردیده (117 - 138 م .). و بصنعت و ادبیات شوقی وافی داشت و قلاع و استحکامات بسیار در حدود مملکت برآورد.
-
جستوجو در متن
-
پیناکر
لغتنامه دهخدا
پیناکر. [ ک ِ ] (اِخ ) آدرین وان . نام نقاشی از مردم هلند (1621-1673 م .).
-
لرمیت
لغتنامه دهخدا
لرمیت . [ ل ِ ] (اِخ ) ژان مارث آدرین . امیرالبحر دلیر فرانسوی . مولد کوتانس . (1766-1836 م .).
-
لژاندر
لغتنامه دهخدا
لژاندر. [ ل ِ ] (اِخ ) (آدرین ماری ) مهندس فرانسوی ، مولد تولوز. (1834-1752 م .).
-
لامورت
لغتنامه دهخدا
لامورت . [ رِت ت ] (اِخ ) آدرین . کشیش بزرگ فرانسه . مولد فرون (پادوکاله ) به سال 1742 م . و به سال 1794 کشته شد.
-
استاد
لغتنامه دهخدا
استاد. [ اُ ] (اِخ ) ادرین وان . نقاش به اسلوب و شیوه ٔ هلندی ، مولد وی لوبِک بسال 1610 م . و وفات در آمستردام بسال 1685. وی در پرداختن صحنه های زندگانی داخلی استاد بود و چند پرده ٔ نقاشی او در موزه های لوور و آمستردام و لاهه و برلن و غیره مضبوط است ...
-
اذریانوس
لغتنامه دهخدا
اذریانوس . [ اَ ] (اِخ ) (ایلیوس ). (تاریخ الحکمای قفطی ص 96، 2و 97، 13 و 126، 21 و 127، 10 و عیون الانباء ج 1 ص 84، 19). رجوع به آدرین و ادریانوس شود. || سنین اذریانوس . از عبارت ذیل چنین برمیآید که سنین آذریانوس مبداء تاریخی بوده است مانند سنین بنا...
-
شارلمانی
لغتنامه دهخدا
شارلمانی . [ ل ُ ] (اِخ ) شارلمان . شارل اول یا شارل کبیر پسرپین قصیرالقامه و برت لنگ دراز . اعراب وی را قارلة مینامند. وی در سال 742م . در نوستری تولد و بسال 814م . وفات یافت . بسال 768 م . جانشین پدر گردید و تا سال وفات برادرش کارلومان یعنی تا سال ...
-
خوی
لغتنامه دهخدا
خوی . [ خُی ْ ] (اِخ ) نام یکی از شهرستانهای استان آذربایجان است که از شمال به شهرستان ماکو و از جنوب بشهرستان ارومیه و از خاور به شهرستان مرند و از باختر به کشور ترکیه محدود است . ناحیه ٔ سرحدی قطور که کردنشین می باشد جزء این شهرستان محسوب می گردد. ...
-
پی
لغتنامه دهخدا
پی . (اِ) مختصر کلمه ٔ یونانی پری فریا بمعنی دایره . علامتی مختار نشان دادن رابطه ٔ ثابت میان محیط دایره را با قطر آن . نسبت طول محیط هر دایره بقطر آن ، و آن تقریباً مساوی 3/14 است و آن را بدین علامت p نمایش دهند.تاریخ عدد ((پی )) در شرق و غرب : همچن...