کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آدران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ادران
لغتنامه دهخدا
ادران . [ ] (اِخ ) ابن اشک پدر شاپور اشکانی ... و اردوان را در سیرالملوک آذروان نوشتست ، آفدم ، یعنی آخر و نسب او چنین گوید: آذروان بن بوداسف بن اشه بن ولداروان بن اشه بن اسفان . (مجمل التواریخ والقصص ص 32). و ظاهراً این کلمه محرف اردوان است .
-
ادران
لغتنامه دهخدا
ادران . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دَرَن .
-
ادران
لغتنامه دهخدا
ادران . [ اِ ] (ع مص ) چرکین گردیدن . || چرکین کردن . شوخگن گردانیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || چریدن شتران علف ریزه ٔ خشک را.
-
واژههای همآوا
-
ادران
لغتنامه دهخدا
ادران . [ ] (اِخ ) ابن اشک پدر شاپور اشکانی ... و اردوان را در سیرالملوک آذروان نوشتست ، آفدم ، یعنی آخر و نسب او چنین گوید: آذروان بن بوداسف بن اشه بن ولداروان بن اشه بن اسفان . (مجمل التواریخ والقصص ص 32). و ظاهراً این کلمه محرف اردوان است .
-
ادران
لغتنامه دهخدا
ادران . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دَرَن .
-
ادران
لغتنامه دهخدا
ادران . [ اِ ] (ع مص ) چرکین گردیدن . || چرکین کردن . شوخگن گردانیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || چریدن شتران علف ریزه ٔ خشک را.
-
جستوجو در متن
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ )ابن ادران بن اشک . در مجمل التواریخ و القصص (ص 32) از پادشاهان سلسله ٔ اشکانی شمرده شده که با واقعیت تاریخی وفق نمیدهد . در جای دیگر همین کتاب (ص 58) از او بنام شاپوربن اشک یاد گشته و پادشاهی وی شصت سال ذکر گردیده است . ظاهراً (ادران ) م...
-
درازه
لغتنامه دهخدا
درازه . [ دِ زَ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران ، واقع در یکهزارگزی جنوب شهریار با 227 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود و راه آن از طریق آدران ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
علی آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 10 هزارگزی جنوب علیشاه عوض . ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل . سکنه ٔ آن 229 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی باغات و چغندرقند قلمستان است . اهالی ...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ )ابن اشک . «شاپوربن اشک ، از جمله اشکانیان وی بوده است که بسیج غزو کرد و او پسر اذران بن اشغان بود، و در عهد [ او ] عیسی علیه السلام ظاهر شد و پس شاپور بروم رفت و غزا کرد و انطیخس سوم پادشاه روم بود بعد از اسکندر. و بسیار برده آورد از روم...
-
شوخگن
لغتنامه دهخدا
شوخگن . [ گ ِ ] (ص مرکب ) شوخگین . پلید و چرکن . (لغت فرس اسدی ). دارای شوخ . چرکین . چرک . دَرِن . دَنِس . (یادداشت مؤلف ). پلید. (صحاح الفرس ). دنس . (نصاب ). چرکن . (برهان ) (آنندراج ). جامه و بدن که پرچرک باشد. (از غیاث اللغات ): مروان یک سال در...