کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخورچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آخورچی
لغتنامه دهخدا
آخورچی . [ خُرْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آخرچی . جلودار اسبان : تو مگو کآن بنده آخورچی ّ ماست این بدان که گنج در ویرانه ها است . مولوی .رجوع به آخرچی شود.
-
جستوجو در متن
-
آخرچی
لغتنامه دهخدا
آخرچی . [ خ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آخورچی . جلودار اسبان :درزمان ْ آخرچیان چست و خوش گوشه ٔ افسار او گیرند و کش .مولوی .
-
چی
لغتنامه دهخدا
چی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ا...