کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخورسالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آخورسالار
لغتنامه دهخدا
آخورسالار. [ خُرْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به آخرسالار شود : و پانصد استر با ده مرد آخورسالار همیشه غله ٔ او به استراباد و دامغان بردندی برای فروختن . (تاریخ طبرستان ).یکی کهتری نامبردار بودکه بر آخور شاه سالار بود. فردوسی .بدان آخور اسب سالار باش ...
-
جستوجو در متن
-
پیری آخرسالار
لغتنامه دهخدا
پیری آخرسالار. [ ری ِ خ ُ ] (اِخ ) از سالاران سلطان مسعود غزنوی : امیر روز دیگر برنشست و بصحرا آمد و سالار و لشکررا که نامزد کرده بودند تا به آلتونتاش پیوندند دیدن گرفت و تا نماز دیگر سواران میگذشتند با ساز و سلاح تمام و پیاده ٔ انبوه گفتند عدد ایشان...
-
آخرسالار
لغتنامه دهخدا
آخرسالار. [ خ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آخورسالار. میرآخر. آنکه ریاست پرستاران ستور، خاصه اسب با اوست : ایشان [ زنان دعوت شده ٔ زلیخا ] پنج زن بودند یکی زن حاجب و یکی زن شرطه و یکی زن خوان سالار و یکی زن شرابدار و یکی زن آخرسالار. (بلعمی ترجمه ٔ طبری )...
-
اسکس
لغتنامه دهخدا
اسکس . [ اِ س ِ ] (اِخ ) (ربر دورُ کنت د...) آخورسالار بزرگ انگلستان ، محبوب الیزابت . وی توطئه ضد ملکه ایجاد کرد و در نتیجه بقتل رسید. (1567-1601 م .). پسر وی رُبِر حاجب شارل اول بود. (1591 - 1646 م .).
-
سالار
لغتنامه دهخدا
سالار. (اِ) در پهلوی و در پازند «سالار» (نیبرگ 286)، ارمنی «سلر» . همریشه و هم معنی سردار. و در این کلمه دال افتاده و «را» به «لام »بدل شده . (هوبشمان 692). از سال + آر (آورنده ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). اتراک به لهجه ٔ خود سالار را مفتوح و محذوف ال...
-
جذیمةالابرش
لغتنامه دهخدا
جذیمةالابرش . [ ج َ م َ تُل ْ اَ رَ ] (اِخ ) نام ابن مالک بن فهم ملک حیره که صاحب زبّاء است . (از منتهی الارب ). او پادشاه حیره و یار زباء ملکه است . (از شرح قاموس ). وی دومین و بروایتی سومین پادشاه از ملوک انبار یا حیره بود و بدین جهت که ابرش بود او...