کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخشیگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آخشیگ
لغتنامه دهخدا
آخشیگ . (اِ) رجوع به آخشیج شود.
-
واژههای مشابه
-
اخشیگ
لغتنامه دهخدا
اخشیگ . [ اَ ] (ص ) اخشیج . آخشیج . ضد و مخالف . (برهان ). || (اِ) هر یک از عناصر اربعه . ج ، اخشیگان . (برهان ) (جهانگیری ) (شعوری ) : شنیده ایم بسی وآزموده کز ره طبعبه استحاله دگر میشوند اخشیگان .مجد همگر.
-
واژههای همآوا
-
اخشیگ
لغتنامه دهخدا
اخشیگ . [ اَ ] (ص ) اخشیج . آخشیج . ضد و مخالف . (برهان ). || (اِ) هر یک از عناصر اربعه . ج ، اخشیگان . (برهان ) (جهانگیری ) (شعوری ) : شنیده ایم بسی وآزموده کز ره طبعبه استحاله دگر میشوند اخشیگان .مجد همگر.
-
جستوجو در متن
-
آخشیگان
لغتنامه دهخدا
آخشیگان . (اِ) ج ِ آخشیگ .
-
آخشیج
لغتنامه دهخدا
آخشیج . (اِ) عنصر. طبع. اسطقس ّ. آخشیگ : خداوند ما کاین جهان آفریدبلند آسمان از برش برکشیدفراز آورید آخشیجان چهارکجا اندرو بست چندین نگاربرین آتش است و فرودینْش خاک میان آب دارد ابا باد پاک . ابوشکور.ای خداوندی که از بیم سر شمشیر تواز میان آخشیجان شد...