کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آجودان باشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آجودان باشی
لغتنامه دهخدا
آجودان باشی . [ دام ْ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) اَجودان باشی . رئیس آجودانان .
-
واژههای مشابه
-
اجودان
لغتنامه دهخدا
اجودان . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به آجودان شود.
-
واژههای همآوا
-
اجودانباشی
لغتنامه دهخدا
اجودانباشی . [ اَ دام ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به آجودان باشی شود.
-
جستوجو در متن
-
اجودانباشی
لغتنامه دهخدا
اجودانباشی . [ اَ دام ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به آجودان باشی شود.
-
نائب
لغتنامه دهخدا
نائب . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) آنکه بر جای کسی ایستاده باشد. (مهذب الاسماء). جانشین . قائم مقام . خلیفه . آنکه بر جای کسی ایستد. (ناظم الاطباء). مهتر، و قائم مقام آن بعداز وی . قفیّه . (منتهی الارب ). آن که بجای کسی قرار گیرد در عمل یا کاری چون نائب قاضی و...
-
باب
لغتنامه دهخدا
باب . (اِخ ) (1236 - 1266هَ . ق .) میرزا علی محمد شیرازی ولادتش در غره ٔ محرم سال هزار و دویست و سی و شش قمری ، و در بیست و هفتم شعبان سال هزار و دویست و شصت و شش قمری در تبریز تیرباران شد و اگر این تاریخ ولادت او درست باشد سن وی در وقت قتل سی بوده ا...