کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آثار باستانی ی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اثآر
لغتنامه دهخدا
اثآر. [ اَ ث ْ ] (ع اِ) ج ِ ثأر.
-
اثآر
لغتنامه دهخدا
اثآر. [ اِث ْ ث ِ ] (ع مص ) قصاص یافتن . (منتهی الارب ).
-
اثأر
لغتنامه دهخدا
اثأر. [ اَ ءَ ] (ع ن تف ) کین کش تر.- امثال :اَثأرُ من قصیر ؛ یعنون قصیربن سعد اللخمی صاحب جذیمة الابرش و هو اول و یقال احدُ من ادرک ثأرَه وحده . (مجمع الأمثال میدانی ).
-
نیک آثار
لغتنامه دهخدا
نیک آثار. (ص مرکب ) آنکه اثرهای نیکو از وی ماند. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) : هزار سال بمان نیک بخت و نیک آثارهزار سال بزی خوب رسم و خوب آیین . معزی (از آنندراج ).|| خوش بخت . خوش طالع. (ناظم الاطباء).
-
همایون آثار
لغتنامه دهخدا
همایون آثار. [ هَُ ] (ص مرکب ) آنکه دارای صفات مبارک و فرخنده یا آثار و کارهای مبارک و سودمند باشد : آخر ای خاتم جمشید همایون آثارگر فتد عکس تو بر لعل نگینم چه شود؟حافظ.
-
مسرت آثار
لغتنامه دهخدا
مسرت آثار. [ م َ س َرْ رَ ] (ص مرکب ) آن که از وی شادمانی و سرور باقی ماند. که شادمانی از او بنماید. و رجوع به مسرت شود.
-
بزرگ آثار
لغتنامه دهخدا
بزرگ آثار. [ ب ُ زُ ] (ص مرکب ) آنکه اثر عظیم و مهم دارد.دارنده ٔ آثار عظیم . با نشانه های نامور : آفرین بر یمین دولت بادآن بلنداختر بزرگ آثار.فرخی .
-
جستوجو در متن
-
دیونوسیوس هالیکارناسی
لغتنامه دهخدا
دیونوسیوس هالیکارناسی . [ ی ُ س ِ ] (اِخ ) نقاد و عالم معانی و بیان و مورخ یونانی (اواخر قرن اول ق . م .) در رم تدریس میکرد. و یکی از مشاهیر نقادان باستانی بود. از آثار باقیمانده ٔ اوست رساله هایی در تنظیم کلام ، در تقلید، در خطبای نخستین . کتاب فن خ...
-
نمایشگاه
لغتنامه دهخدا
نمایشگاه . [ ن ُ / ن ِ / ن َی ِ ] (اِ مرکب ) تآتر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به تماشاخانه شود. || معرض . عرضه گاه . (یادداشت مؤلف ). محل نمایش دادن . جای جلوه دادن . || محلی که متاعهای بازرگانی ، محصولات کشاورزی و مصنوعات کارخانه ها یا آثار باستانی را ...
-
گنبد جبلیه
لغتنامه دهخدا
گنبد جبلیه . [ گُم ْ ب َ دِ ج َ ب َ لی ی َ / ی ِ ](اِخ ) گنبد گبر. بنایی است تاریخی به شکل گنبدی منفرد در دامنه ٔ شیوشگان (سیدحسین فعلی در کرمان ) که به احتمال قوی از ابنیه ٔ پیش از اسلام بوده و احتمالاً ابوعلی محمدبن الیاس (قرن چهارم هجری ) در تعمیر...
-
مستنصریه
لغتنامه دهخدا
مستنصریه . [ م ُ ت َ ص ِ ری ی َ ] (اِخ ) نام مدرسه ای در بغداد که المستنصر باﷲ عباسی آن را بساخت و آثار آن هنوز پابرجاست . (از المنجد چ بیستم ). این مدرسه که به سال 632 هَ . ق . ساخته شده و برای تدریس مذاهب اربعه ٔ اسلامی بود، بعدها جزء مدرسه ٔ نظامی...
-
سلطانیه
لغتنامه دهخدا
سلطانیه . [ س ُ نی ی َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان زنجان . و طرفین راه آهن و شوسه ٔ زنجان به قزوین واقع و هوای آن سردسیر است . چمن بزرگ آن که فعلا چندان اهمیتی ندارد و در ازمنه ٔ قدیم مهم و مشهور بوده است . قصبه ٔ سلطانیه که دارا...
-
کعبه ٔ زردشت
لغتنامه دهخدا
کعبه ٔ زردشت . [ ک َ ب َ / ب ِ ی ِ زَ دُ ] (اِخ ) نام یکی از آثار باستانی است واقع در نقش رستم به هفت هزارگزی شمال تخت جمشید. (یادداشت مؤلف ). در آثار عجم فرصت الدوله ٔ شیرازی این نقطه چنین وصف شده است : دورتر از کوه نقش رستم محاذی و روبروی دخمه ٔ د...
-
علامه ٔ یمن
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ یمن . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) امیر ابوسعید نشوان بن سعیدبن نشوان حمیری ، معروف به قاضی [ و مکنی به ابوالحسن (ریحانة الادب ) ]. از اشراف و بزرگ زادگان و علمای یمن در قرن ششم هجری . وی شاعرو ادیب نیز بود. او خود را از نوادگان پادشا...