کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آتی
لغتنامه دهخدا
آتی . (ع ص ) آینده . مستقبل : آتی الذکر.
-
واژههای مشابه
-
اتی
لغتنامه دهخدا
اتی . [ اَ تی ی ] (ع اِ) چوب یا برگ که در جوی افتد. ج ، اُتی . || جویچه که مردم آنرا بسوی زمین خود آرند. || (ص ) سیل غریب که باران آن بتو نرسیده باشد. (منتهی الارب ). سیل که باران آن در جای دیگر آمده باشد. || مسافری که وطنش معلوم نبود. (منتهی الارب )...
-
اتی
لغتنامه دهخدا
اتی . [ اَت ْ تا ] (ع حرف جر) حتی . (منتهی الارب ).
-
اتی
لغتنامه دهخدا
اتی . [ اَت ْی ْ ] (ع مص ) آمدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). اتیان . || کردن کاری را: اتی الامر. || هلاک کردن : اتی علیه الدهر؛ هلاک کرداو را زمانه . || آرمیدن با زن : اتی المراءةَ. و به این معنی به طریق کنایه در کتب فقه مستعمل است . || اُتی َ فل...
-
اتی
لغتنامه دهخدا
اتی . [ اِ تی ی ] (ع اِ) اَتِی ّ.
-
اتی
لغتنامه دهخدا
اتی . [ اُ تی ی ] (ع اِ) اَتِی ّ. || ج ِ اَتِی ّ و اَتاء.
-
هل اتی
لغتنامه دهخدا
هل اتی . [ هََ اَ تا ] (اِخ ) آیه ٔ نخستین سورةالدهر، هفتادوششمین سوره ٔ قرآن کریم است که چنین آغاز میشود: هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً؟
-
ل اُتی خید
لغتنامه دهخدا
ل اُتی خید. [ ل ِ اُ ] (اِخ ) نام مردی یونانی از خانواده ٔ آله آد که پس از دمارات پسر آریستون به پادشاهی اسپارت رسید. (از 491 تا 469 ق . م . توضیح اینکه چون دمارات بجای پدر خویش آریستون پادشاه اسپارت شد لئوتی خید با وی از در خصومت درآمد چه او نامزد ا...
-
واژههای همآوا
-
عتی
لغتنامه دهخدا
عتی . [ ع َ تی ی ] (ع ص ) متکبر. درگذرنده از حد. (منتهی الارب ).
-
عتی
لغتنامه دهخدا
عتی . [ ع َت ْ تا ] (ع حرف )لغتی است در حَتّی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
عتی
لغتنامه دهخدا
عتی . [ ع َت ْی ْ ] (ع مص ) بزرگ منشی کردن . (منتهی الارب ). || درگذشتن از حد. (منتهی الارب ).
-
عتی
لغتنامه دهخدا
عتی . [ ع ِتی ی / ع ُ تی ی ] (ع مص ) از حد درگذشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر). || بزرگ منشی کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). || به غایت پیری رسیدن . (تاج المصادر) (غیاث اللغات ). کلانسال شدن و پشت دو ...
-
عتی
لغتنامه دهخدا
عتی . [ ع ُ تی ی ](ع ص ، اِ) ج ِ عات . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).