کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتشکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آتشکده
لغتنامه دهخدا
آتشکده . [ ت َ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) پرستشگاه مغان و جای آتش افروختن . بیت النار. بیت النیران . آتشگاه : ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی . رودکی .بگه رفتن کآن ترک من اندر زین شددل من زآن زین آتشکده ٔبرزین شد. اب...
-
واژههای مشابه
-
هفت آتشکده
لغتنامه دهخدا
هفت آتشکده .[ هََ ت َ ک َ دَ / دِ ] (اِخ ) رجوع به هفت آذر شود.
-
آتشکده ٔ بهرام
لغتنامه دهخدا
آتشکده ٔ بهرام . [ ت َ ک َ دَ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نام بنائی باستانی بهمدان . || بکنایه ، برج حمل ، چه حمل خانه ٔ مریخ است . (برهان ).
-
قنب آتشکده ٔ فیروزآباد
لغتنامه دهخدا
قنب آتشکده ٔ فیروزآباد. [ قُم ْ ب ِ ت َ ک َ دِ ی ِ ] (اِخ ) از نزدیکی قریه ٔ کلیک برخاسته ودر پیرامن آن چندین دست عمارت عالی است ، تمام آنها را از سنگ و گچ خالص ساخته اند. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
آذرانشاه
لغتنامه دهخدا
آذرانشاه . [ ذَ ] (اِخ ) لقب آذر بهرام که نام آتشکده ٔ سوم از هفت آتشکده ٔ فارسیانست .
-
آذرنوش
لغتنامه دهخدا
آذرنوش . [ ذَ ] (اِخ ) نوش آذر. نام آتشکده ٔ دوم از جمله ٔ هفت آتشکده ٔ فارسیان .
-
آذر بهرام
لغتنامه دهخدا
آذر بهرام . [ ذَ رِ ب َ ] (اِخ ) نام آتشکده ٔ سوم از هفت آتشکده ٔ بزرگ پارسیان . || نام بنائی قدیم در همدان که اکنون ویران است .
-
آذرآیین
لغتنامه دهخدا
آذرآیین . [ ذَ ] (اِخ ) نام آتشکده ٔ چهارم از هفت آتشکده ٔ ایرانیان که بشماره ٔ هفت سیاره کرده بودند و بخوری که متعلق به آن کوکب بوده در آن میسوخته اند. و آن را آذرآبتین نیز ضبط کرده اند.
-
کنست
لغتنامه دهخدا
کنست . [ ک َ ن َ ] (اِ) آتشکده و آتشخانه . (برهان ) (آنندراج ). آتشکده را نامند و آن را کنشت نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). آتشکده . (ناظم الاطباء) : تویی معبود در کعبه و کنستم تویی مقصود در بالا و پستم . مولوی (از جهانگیری ).رجوع به کنشت شود.
-
آذرپیرا
لغتنامه دهخدا
آذرپیرا. [ ذَ ] (نف مرکب ) سادن و خادم آتشکده .
-
باندار
لغتنامه دهخدا
باندار. (ع اِ) آتشکده . (مهذب الاسماء). آتشکده ٔ گبران . و در دو نسخه ٔ خطی دیگر از مهذب الاسماء متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف بانذار آمده است . و رجوع به بانذار شود.
-
آذر خرداد
لغتنامه دهخدا
آذر خرداد. [ ذَ رِ خ ُ ] (اِخ ) نام آتشکده ٔ شیراز است و بعضی آن را آتشکده ٔ پنجم از هفت آتشکده ٔ بزرگ دانسته اند. و نام مَلَکی است که باعتقاد فارسیان به محافظت این آتشکده مأمور است . (برهان قاطع). رجوع به آذر خرّاد شود : پدر و مادر سخاوت و جودهر دو...
-
نوش آذر
لغتنامه دهخدا
نوش آذر. [ ذَ ] (اِخ ) نام آتشکده ای است . (از غیاث اللغات ). نام آتشکده ٔ دوم است از هفت آتشکده ٔ مغان و پارسیان باستان . (انجمن آرا) (از جهانگیری ) (از رشیدی ) (آنندراج ) (از برهان قاطع). و آن را آذرنوش نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی )...