کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبیاری قطعووصلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابیاری
لغتنامه دهخدا
ابیاری . [ اَب ْ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به ابیار. || دیبائی مُخطَّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است : از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی سرخط همی ستانم و تکرار میکنم . نظام قاری .نرمدست و قطنی و خاراو حبربرد و ابیاری و مخف...
-
علی ابیاری
لغتنامه دهخدا
علی ابیاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن محمدبن علی بن محمدبن شراد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی برعی شود.
-
علی ابیاری
لغتنامه دهخدا
علی ابیاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن سندبن علی بن سلیمان لواتی الاصل ، ابیاری شافعی مصری . ادیب و لغوی و نحوی و محدث . وی در حدود سال 750 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در غزه اقامت گزید و سپس به دمشق رفت و از محضر ابن حجر استفاده کرد و در آنجا در ذی...
-
علی ابیاری
لغتنامه دهخدا
علی ابیاری . [ ع َ ی ِ اَ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن علی بن حسن بن عطیه ٔ ابیاری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شمس الدین . (579 - 616 هَ . ق .). فقیه و اصولی و متکلم بود. او راست : 1- سفینةالنجاة علی طریقةالاحیاء. 2- شرح البرهان جوینی . (ازمعجم المؤلفی...