کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبشتگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبشتگاه
لغتنامه دهخدا
آبشتگاه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) خلوتخانه . نهانجای . جای نهفتن . || آبخانه . مستراح .
-
جستوجو در متن
-
آبشتگه
لغتنامه دهخدا
آبشتگه . [ ب َ / ب ِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) آبشتگاه .
-
چاردیواری
لغتنامه دهخدا
چاردیواری . [ دی ] (اِ مرکب ) خانه . محوطه ای که فقط چهار دیوار دارد بی هیچ بنای دیگر. جدیر؛ چاردیواری . (منتهی الارب ). جدرالجدار؛ چاردیواری ساخت . (منتهی الارب ).- امثال : چاردیواری اختیاری ؛ مثلی است که از آن آزادی مسکن و منزل اراده کنند یعنی هر...
-
بیت الخلا
لغتنامه دهخدا
بیت الخلا. [ ب َ تُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) پایخانه . (غیاث ). بیت الفراغ . کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای . دارالحدث . مستراح . آفتابه خانه . ادب خانه . آبخانه . جای ضرور. قدم جا. آبشتگاه . آبستگه . آبستگاه : بود شعر هرکس که خالی ز لطف مبر نام...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...