کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبشار 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابشار
لغتنامه دهخدا
ابشار. [ اِ ] (ع مص ) مژده دادن . || شاد شدن .
-
جستوجو در متن
-
شیت آب
لغتنامه دهخدا
شیت آب . (اِ مرکب ) آبشار. (یادداشت مؤلف ).
-
شیرپلا
لغتنامه دهخدا
شیرپلا. [ پ َ ] (اِخ ) محلی در دامنه ٔ توچال مشرف بر تهران در شمال پس قلعه که آنجا را به مناسبت وجود آبشار دوشاخه ، آبشار دوقلو نیز گویند. دراین محل امروزه پایگاهی برای استراحت کوهنوردان و کسانی که به قله ٔ توچال صعود می کنند ایجاد کرده اند.
-
چادر آب
لغتنامه دهخدا
چادر آب . [ دَ / دُ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبشار. (آنندراج ).
-
نیاگارا
لغتنامه دهخدا
نیاگارا. (اِخ ) نام رودخانه ای در ایالت شمالی «سن لوران » امریکا که آبشار مرتفع 47متری به همین نام دارد.
-
شلالة
لغتنامه دهخدا
شلالة. [ ش َل ْ لا ل َ ] (ع اِ) شلاله . آبشار.- شلاله های رود نیل ؛آبشارهای آن . ج ، شلالات . (یادداشت مؤلف ). آبشار. (فرهنگ فارسی معین ). شلاله که معمولاً به تخفیف لام تلفظ میشود در اصل به تشدید آن است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول ، ش...
-
عنایتی
لغتنامه دهخدا
عنایتی . [ ع َ ی َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان آبشار بخش شادگان شهرستان خرمشهر. سکنه ٔ آن 1350 تن . آب آنجا از رودخانه ٔ جراحی و محصول آن غلات ، برنج و خرماست . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
ترنغمه
لغتنامه دهخدا
ترنغمه . [ ت َ ن َ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) ترصدا. (آنندراج ). آنکه سرود تازه میخواند. (ناظم الاطباء). کسی که صدا و نغمه ٔ سیراب داشته باشد. (آنندراج ) : به ترنغمگی در چمن آبشارنمی افتد ازپایه ٔ اعتبار. ملاطغرا (از آنندراج ).و رجوع به تر و ترکیبهای آن و...
-
شرشره
لغتنامه دهخدا
شرشره . [ ش ُ ش ُ رَ / رِ ] (اِ) آب شرشر. آب شرشره . آبشار کوچک و کم آب یا جایی است که رشته ٔ باریکی از آب از فاصله ٔ نسبةً زیاد به پایین ریزد خواه در هنگام ریزش از روی سنگ و بستری سراشیب و تقریباًعمودی سرازیر شود، یا این فاصله را در میان فضا طی کند....
-
تیولی
لغتنامه دهخدا
تیولی . [ وُ ] (اِخ ) در قدیم تیبور . شهری در ایتالیا از نواحی روم است که 17000 تن سکنه دارد و مناظر اطراف شهر زیباست . معبد سی بیل و وستا در این شهر واقع است و آبشار مشهوری دارد. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تیوولی شود.
-
ترصدا
لغتنامه دهخدا
ترصدا. [ ت َ ص َ / ص ِ ] (ص مرکب ) ترنغمه . کسی که صدا و نغمه ٔ سیراب داشته باشد. (آنندراج ). خوش صدا. کسی که صدای دلنشین و گیرا داشته باشد. خوش لحن : به ترنغمگی در چمن آبشارنمی افتد ازپایه ٔ اعتبارشده خطبه خوان بلبل ترصداگرفته بمنقار در کف عصا.ملا ط...
-
مصب
لغتنامه دهخدا
مصب . [ م َ ص َب ب ] (ع اِ) موضع ریختن آب . ج ، مَصاب ّ. (ناظم الاطباء). جای ریختن آب و غیره . (غیاث ). آنجا که رود و آبشار و جز آن فروریزد. پای ، مصب رود. آنجا که رود وارد دریا یا دریاچه می شود. آنجا که آب رودی به دریا یا دریاچه فروریزد. مصب رود ارد...
-
استبشار
لغتنامه دهخدا
استبشار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مژده دادن . (منتهی الارب ). || خبر خوش پرسیدن . (غیاث اللغات ). || شاد شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شادمان شدن . شادی یافتن . (زمخشری ). فرَح . سرور. شادی . اِبشار: و التماسات هر یک را بر آن جمله به ...
-
پس قلعه
لغتنامه دهخدا
پس قلعه . [ پ َ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام قریه ای محقر در کوهستان شمالی تهران از دیه های شمیران و اکنون از ییلاقهای پایتخت است و آبشار آن معروف میباشد. کوههای پس قلعه دارای معدن سرب است . سابقاً اطلاع بر وجود این ده بعلت کوچکی و دورافتادگی وصعوبت طریق مشک...