کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبدان
لغتنامه دهخدا
آبدان . [ ب َ ] (ص مرکب ) مخفف آبادان .
-
آبدان
لغتنامه دهخدا
آبدان .(اِ مرکب ) غدیر. ژی . آبگیر. ژیر. آژیر. حوض . آب انبار. شمر. (صحاح الفرس ). کوژی . غفچی . فرغر : کافور همچو گل چکد از دوش شاخسارزیبق چو آب برجهد از ناف آبدان . (منسوب به رودکی ).نه هر کس کو بملک اندر مکین باشد ملک باشدنه نیلوفر بود هر گل که ان...
-
واژههای مشابه
-
ابدان
لغتنامه دهخدا
ابدان . [ اَ ] (اِ) دودمان . تبار. خاندان . || (ص ) سزاوار. مستحق . و بعض فرهنگها این کلمه را با ذال معجمه ضبط کرده اند. و هر دو صورت به تأیید شواهد محتاج است .
-
ابدان
لغتنامه دهخدا
ابدان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بَدن . تن ها.
-
ابدان
لغتنامه دهخدا
ابدان . [ اَ ب َ ] (ص مرکب ) مخفف آبادان . معمور. || (اِ مرکب ) مخفف آبدان . گوی که آب باران در آن گرد آید. غدیر.
-
ابدان
لغتنامه دهخدا
ابدان . [ اِ ب ِ ] (ع اِ) کنیز و اسب .
-
واژههای همآوا
-
عبدان
لغتنامه دهخدا
عبدان . [ ع َ ] (اِخ ) یکی از دهات مرو است که بوالقاسم عبدالحمیدبن عبدالرحمان بن احمد العبدانی منسوب است بدان . (از معجم البلدان ).
-
عبدان
لغتنامه دهخدا
عبدان . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ اَعْبُد. (لسان العرب ).
-
عبدان
لغتنامه دهخدا
عبدان . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ناحیه ای است به یمن . (از معجم البلدان ).
-
عبدان
لغتنامه دهخدا
عبدان . [ ع َ ب ُ ](اِخ ) نهر عبدان ، نهری است به بصره در جانب فرات منسوب به مردی است از اهل بحرین . (از معجم البلدان ).
-
عبدان
لغتنامه دهخدا
عبدان . [ ع ِ ب ِدْ دا ] (ع اِ) ج ِ اَعبد. (السان العرب ).
-
عبدان
لغتنامه دهخدا
عبدان . [ع َ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (از معجم البلدان ).
-
ابدان
لغتنامه دهخدا
ابدان . [ اَ ] (اِ) دودمان . تبار. خاندان . || (ص ) سزاوار. مستحق . و بعض فرهنگها این کلمه را با ذال معجمه ضبط کرده اند. و هر دو صورت به تأیید شواهد محتاج است .