کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آباء
لغتنامه دهخدا
آباء. (ع اِ) ج ِ اَب . پدران .- آباء علوی ؛ افلاک و ستارگان . سبعه ٔ سیاره .- آباء عنصری ؛ آخشیجان . چارآخشیج . عناصر اربعه . بسائط. چهاراَرکان . امهات . اسطقسات . ارکان اربعه . کیان : مر جاه تو و قدر ترا از سر معنی آباء و سطقسات غلامند و پرستار. س...
-
واژههای مشابه
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اَ ] (ع اِ) نی . || نام گیاهی نرم که اکثر از دیار مصر خیزد و از آن کاغذ کنند و بیخ آن چون نیشکر خورند. پیزر. بردی . حفاء. تک . لوخ . و کاغذ معروف به قرطاس مصری یا طومار مصری از این گیاه باشد. || انبوهی ازدرختان حلفاء و آن گیاهی است که از آن ج...
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اِ ] (ع مص ) اِبا. سر باززدن از. سر باززدن اندر کاری . (تاج المصادر بیهقی ). فروگذاشتن طاعت . (مصادر زوزنی ).سر پیچیدن از. سرکشی از. سرپیچی از. سر کشیدن از. بازایستادن از چیزی . سر زدن از. تن زدن از. تن درندادن به . نافرمانی . سرکشی . سرپیچی ...
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اُ ] (ع اِمص ) کراهت . ناخوش داشتن .
-
واژههای همآوا
-
عباء
لغتنامه دهخدا
عباء. [ ع َ ] (ع اِ) پوششی است از پشم پیش شکافته که بر روی لباس پوشند. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ).- آل عباء ؛ اصحاب کساء. پنج تن . و آنان پیغمبر اسلام (ص )، علی (ع )، فاطمه (ع ) حسن (ع ) و حسین (ع )اند. رجوع به آل عبا ...
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اَ ] (ع اِ) نی . || نام گیاهی نرم که اکثر از دیار مصر خیزد و از آن کاغذ کنند و بیخ آن چون نیشکر خورند. پیزر. بردی . حفاء. تک . لوخ . و کاغذ معروف به قرطاس مصری یا طومار مصری از این گیاه باشد. || انبوهی ازدرختان حلفاء و آن گیاهی است که از آن ج...
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اِ ] (ع مص ) اِبا. سر باززدن از. سر باززدن اندر کاری . (تاج المصادر بیهقی ). فروگذاشتن طاعت . (مصادر زوزنی ).سر پیچیدن از. سرکشی از. سرپیچی از. سر کشیدن از. بازایستادن از چیزی . سر زدن از. تن زدن از. تن درندادن به . نافرمانی . سرکشی . سرپیچی ...
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اُ ] (ع اِمص ) کراهت . ناخوش داشتن .
-
جستوجو در متن
-
ژزوئیت ها
لغتنامه دهخدا
ژزوئیت ها. [ ژِ ](اِخ ) آباء یسوعیین . کشیشان پیرو طریقت ایگناس . رجوع به آباء یسوعیین شود.
-
چارپدر
لغتنامه دهخدا
چارپدر. [ پ ِ دَ ] (اِ مرکب ) آباء اربعه . چهارعنصر.
-
خوددانی
لغتنامه دهخدا
خوددانی . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) خودشناسی . (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال : خوددانی خدای دانیست ، نظیر: من عرف نفسه فقد عرف ربه . || تعریف جدو آباء نزد مردم . خودفروشی . (آنندراج ).- خوددانی کردن ؛ تعریف جد و آباء نزد مردم کردن . خودفروشی کر...
-
گاراس
لغتنامه دهخدا
گاراس . (اِخ ) فرانسوا. از آباء یسوعیین که بر اثر مباحثات ادبی و فلسفی خود شهرت یافته است . (1585 - 1631 م .).