کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ins پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
حدث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَحداث] [قدیمی] hadas ۱. (فلسفه) = حادث۲. (صفت) ویژگی امری که تازه واقع شده.۳. امری که معروف در سنت وشریعت نباشد؛ بدعت.۴. (اسم، صفت) جوان؛ نوجوان.۵. ادرار، مدفوع، و آنچه وضو را باطل میکند.
-
حدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hads ۱. قضاوت یا اندیشهای که بر پایۀ ظنّ و گمان باشد نه مدرک و استدلال.۲. (اسم مصدر) (فلسفه) [قدیمی] سرعت انتقال در فهم و استنتاج؛ زود دریافتن.= حدس زدن: (مصدر متعدی) گمان بردن و دریافتن امری به گمان و تخمین.