کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
h پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صداق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه، حقوق) sa(e)dāq = مهر ma(e)h
-
تیرآهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tir[']āhan تیری فولادی با مقطعی به شکل H که در ساختمانسازی به کار میرود.
-
ها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) hā نام حرف «ه».〈 های بیان حرکت: حرف «ه» که در آخر کلمات درمیآید و بهصورت e〈 های ملفوظ: حرف «ه» که در اول، وسط و آخر کلمه میآید و بهصورت h
-
تیروئید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thyroїde] tiro'id ۱. (زیستشناسی) غدهای درونریز در گردن و جلوِ حنجره، تقریباً به شکل H، و به وزن ۲۵ تا ۳۰ گرم که هورمونی به نام تیروکسین را برای تنظیم سوختوساز بدن میسازد.۲. (پزشکی) [عامیانه، مجاز] بیماری غدۀ تیروئید.