کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
co-op پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ آزخ] (پزشکی) [قدیمی] zax = آزخ
-
زخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ زخم] [قدیمی] zax = زخم
-
زخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ زخمه] (موسیقی) [قدیمی] zax = زخمه
-
زخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ژخ، ژخار› [قدیمی] zax آواز حزین: ◻︎ بوی برانگیخت گل چو عنبر اشهب / بانگ برآورد مرغ با زخ و تنبور (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۲۹ حاشیه).
-
چشم زخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه، مجاز] če(a)šmzax = چشمزخم