کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ییلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ییلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، مقابلِ قشلاق] yeylāq ۱. سردسیر؛ کوهپایه و جای سرد.۲. محل خوشآبوهوا در خارج شهر که در فصل تابستان در آنجا بهسر میبرند؛ ایلاق.
-
جستوجو در متن
-
سردسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sardsir ۱. [مقابلِ گرمسیر] سرزمینی که هوای آن سرد باشد؛ ییلاق؛ جای سرد.۲. (صفت) بسیار سرد.
-
چادرنشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [سنسکریت. فارسی] čādornešin ۱. کسی که در صحرا و در ییلاق و قشلاق زیر چادر یا خیمه زندگی میکند؛ صحرانشین؛ طوایفی که زندگانی ایلی دارند و با احشام خود ییلاق و قشلاق میکنند و تمام فصول سال را در زیر چادر به سر میبردند.