کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یکسان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) yeksān ۱. مساوی؛ برابر؛ یکجور.۲. (قید) [قدیمی] همیشه.۳. [قدیمی] همعقیده.〈 یکسان داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = 〈 یکسان کردن〈 یکسان شدن: (مصدر لازم) مانند هم شدن.〈 یکسان کردن: (مصدر متعدی) برابر کردن؛ مانند هم کردن.〈 یک...
-
جستوجو در متن
-
علی السوا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: علیالسواء] 'alassavā بهطور مساوی؛ یکسان؛ برابر.
-
علی السویه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: علیالسّویَّة] 'alassaviy[y]e بهطور مساوی؛ به طور یکسان و برابر.
-
مطابق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] motābeq برابر؛ یکنواخت؛ یکسان.
-
یکسون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹یکسونه› [قدیمی] yeksun برابر؛ یکسان؛ یکجور.
-
بالسویه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] bessaviy[y]e بهطور یکسان و برابر؛ علیالسویه.
-
سوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سَویّ، جمع: اَسویاء] savi[y] ۱. هموار.۲. برابر؛ یکسان.
-
یگونه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ یکگونه] [عامیانه] yegune همرنگ؛ یکرنگ؛ برابر؛ یکسان.
-
انطباق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'entebāq موافق شدن؛ برابر شدن؛ یکسان گشتن؛ برابر شدن چیزی با چیز دیگر؛ با شرایط خود را وفق دادن.
-
تسویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تسویَة] tasviye ۱. مساوی کردن؛ برابر کردن؛ یکسان کردن.۲. همسطح کردن.
-
یکسانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) yeksāni ۱. یکسان بودن.۲. برابری؛ مشابهت.
-
یک گونه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹یگونه› yekgune ۱. همرنگ؛ یکرنگ.۲. برابر؛ یکسان.
-
مرادف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] morādef ۱. مانند هم؛ یکسان.۲. چیزی که عقب چیز دیگر و در ردیف او باشد؛ همردیف.۳. (ادبی) = مترادف
-
ذوالیمینین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذوالیمینَین] [قدیمی] zolyamineyn دودستکار؛ کسی که با هر دو دست کار کند؛ کسی که با دست راست و چپ خود یکسان کار بکند.