کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یاوه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹یافه› yāve ۱. بیهوده؛ هرزه.۲. (اسم) ویژگی سخن بیمعنی.۳. (قید) [قدیمی] یله و سرخود؛ بیسرپرست.
-
واژههای مشابه
-
یاوه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) yāvesa(o)rā یاوهگو؛ بیهودهگو.
-
یاوه گو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹یاوهگوی› yāvegu بیهودهگو؛ کسی که سخنان بیهوده و بیمعنی بگوید؛ هرزهدرای؛ یاوهدرای.
-
جستوجو در متن
-
بسباس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] basbās ۱. هرزه؛ یاوه.۲. سخن یاوه و بیمعنی.
-
قلماش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [قدیمی] qa(o)lmāš ۱. یاوه؛ هرزه.۲. یاوهگو؛ بیهودهگوی.
-
جفنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] jafang ۱. ناچیز.۲. بیهوده؛ یاوه.۳. (اسم) سخن یاوه و بیمعنی.
-
لایعنا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: لایعنیٰ (= معنی نمیدهد)] [قدیمی] lāyo'nā بیمعنی؛ یاوه.
-
خیره درا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خیرهدرای› [قدیمی] xiredarā یاوهگو.
-
لک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lak سخن بیهوده و یاوه؛ هذیان.
-
لک لک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لکلکه› [قدیمی، مجاز] laklak سخنان بیهوده، هرزه، و یاوه.
-
ترهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ترّهَة، جمع: تُرَّهات] [قدیمی] torrahe سخن بیفایده؛ یاوه؛ بیهوده.
-
ژاژخایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] žāžxāy(')i بیهودهگویی؛ یاوهسرایی.
-
ژاژه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] žāže ژاژ؛ سخن یاوه و بیهوده.