کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاقوت سرخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سیرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ بَهرَمان] [قدیمی] sirmān ۱. یاقوت سرخ.۲. حریر منقش؛ بهرمان.
-
یاقوتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به یاقوت) [معرب. فارسی] yāquti ۱. به رنگ یاقوت؛ سرخ.۲. از جنس یاقوت.۳. (اسم) (زیستشناسی) نوعی انگور سرخرنگ با حبههای ریز و گرد.
-
کبریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از اکدی] kebrit ۱. [مجاز] چوبی که سر آن گوگرد دارد و با کشیدن به چیز دیگر مشتعل میشود.۲. [قدیمی] زر سرخ.۳. [قدیمی] یاقوت.۴. (شیمی) [قدیمی] گوگرد.〈 کبریت احمر: [قدیمی]۱. گوگرد سرخ.۲. [مجاز] هرچیز کمیاب و نادر.
-
بهرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: بهرامه] ‹بهرامن، بهرمن› [قدیمی] bahramān ۱. یاقوت سرخ: ◻︎ نور مه از خار کند سرخگل / قرصِخور از سنگ کند بهرمان (خاقانی: ۳۴۴).۲. پارچۀ ابریشمی رنگین.
-
بیجاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیجاد› (زمینشناسی) [قدیمی] bijāde ۱. نوعی یاقوت سرخ.۲. عقیق.۳. کهربا: ◻︎ شد آن تخت شاهی و آن دستگاه / زمانه ربودش چو بیجاده کاه (فردوسی: ۱/۵۲).
-
لعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: لال] la'l ۱. (زمینشناسی) نوعی سنگ قیمتی از ترکیبات آلومینیوم به رنگ سرخ، مانند یاقوت.۲. [قدیمی، مجاز] لب معشوق.〈 لعل آبدار: [قدیمی، مجاز] لعل شفاف و درخشان.〈 لعل بدخش: (زمینشناسی) [قدیمی] لعلی که از معاد...