کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یافته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یافته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی از یافتن) yāfte ۱. دستاورد: یافتههای پزشکی.۲. (اسم) [قدیمی] قبض رسید.۳. [قدیمی] پیداشده؛ بهدستآمده.
-
واژههای مشابه
-
دست یافته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] dastyāfte مسلط؛ چیره؛ پیروز.
-
پرورش یافته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) parvarešyāfte تربیتیافته؛ تربیتشده.
-
جستوجو در متن
-
برآسوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bar[']āsude آسایشیافته؛ آرامشیافته.
-
دست پرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹دستپرورد، دستپرورده› [قدیمی، مجاز] dastparvar کسی که زیردست کس دیگر پرورش یافته باشد؛ آنکه تربیتشده و پرورشیافتۀ دست کسی باشد.
-
ملتئم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] molta'em ۱. التیامیافته.۲. زخمی که بههمآمده و بهبود یافته باشد.
-
متزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motazayyen زینتیافته.
-
متسلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَسلّی] [قدیمی] mota(e)salli تسلییافته.
-
بازرسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] bāzraste رهاشده؛ رهایییافته.
-
مبرقش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mobarqaš زینتیافته بهرنگهای مختلف؛ رنگارنگ.
-
متعود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mota'avved عادتیافته؛ خوگرفته.
-
متهدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motahaddi راهبرنده؛ راهیابنده؛ هدایتشده؛ راهیافته.
-
پرورانیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] parvarānide پرورده؛ پرورشیافته.