کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یادبود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یادبود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) yādbud ۱. چیزی که به رسم یادگار به کسی میدهند؛ یادگار.۲. مراسمی که به یاد کسی برگزار شود.
-
جستوجو در متن
-
فصح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] fesh ۱. در یهودیت، عید یادبود خروج بنیاسرائیل از مصر؛ فطیر.۲. در مسیحیت، روز یادبود صعود حضرت عیسی؛ عید پاک.
-
خاطره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خاطرَة] xātere ۱. اثری که از یک واقعه در ذهن کسی میماند.۲. یادبود؛ یادگار.
-
یادگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹یادگاری› yād[e]gār ۱. چیزی که برای یادآوری و یادبود به کسی بدهند.۲. اثر و نشان که کسی از خود باقی بگذارد: ◻︎ یادگار جهان شدی و مباد / که جهان از تو یادگار شود (مسعودسعد: ۱۲۰).
-
فروردینگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: farvartīgan] [قدیمی] farvardingān ده روز آخر سال که از روز اشتاد در ماه اسفند شروع و به روز وهشتواش (آخرین روز پنجه) پایان مییابد و زردشتیان در این روز مراسمی به یادبود ارواح درگذشتگان برگزار میکنند.
-
سال گره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sālgereh روز شروع سال نو از عمر کسی که در آن روز جشن گیرند یا مراسمی برای یادبود برپا کنند؛ وجه تسمیهاش آن است که در قدیم برای حساب عمر رشتهای داشتهاند که با گذشتن هر سال گرهی به آن میزدهاند و از تعداد گرهها سالهای عمر را معلوم م...