کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یأس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ya's ۱. ناامید شدن.۲. ناامیدی؛ نومیدی.
-
یاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) yās = یاسمین〈 یاس گلدانی: (زیستشناسی) نوعی یاس زینتی با گلهای سفید ریز و شاخههای نازک.
-
واژههای همآوا
-
یاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ya's ۱. ناامید شدن.۲. ناامیدی؛ نومیدی.
-
یاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) yās = یاسمین〈 یاس گلدانی: (زیستشناسی) نوعی یاس زینتی با گلهای سفید ریز و شاخههای نازک.
-
جستوجو در متن
-
چمپا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čampā ۱. نوعی برنج نامرغوب؛ برنج گرده.۲. (زیستشناسی) نوعی گل یاس.
-
یاسمین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹یاسم› (زیستشناسی) yāsamin درختچهای زینتی با گلهای زرد، سفید، یا بنفش؛ یاسمن؛ سمن؛ یاس؛ سجلاط.