کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گین
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) gin آلوده و انباشته (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اندوهگین، شرمگین، شوخگین.
-
جستوجو در متن
-
گن
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [قدیمی] gen = گین
-
غوشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غوشای، غوش› [قدیمی] qušā ۱. سرگین خشکشدۀ گاو، گوسفند، و مانند آنها: ◻︎ یکی ز راه همی زر برندارد و سیم / یکی ز دشت به نیمه همی چِنَد غوشای (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۲۰).۲. خوشۀ خشکشدۀ جو یا گندم.
-
آگین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āgin ۱. پشم، پنبه، پَر، و امثال آن که درون تشک، بالش، و لحاف را با آنها پر میکنند: ◻︎ بهر آ گینِِ چاربالش اوست / هر پَری کاین کبوتر افشاندهست (خاقانی: ۸۲).۲. (بن مضارعِ آگنیدن) = آگنیدن۳. پُر؛ انباشته؛ آلوده (در ترکیب با کلمۀ دی...